آیا انگیزه با انگیزش متفاوته؟

انگیزش و انگیزه

 

 

انگیزش و انگیزه دو مفهوم اساسی هستند که به زندگی حرفه‌ای و شخصی افراد جهت می‌دهند. هرچند این دو مفهوم اغلب اوقات یکی فرض می‌شوند، تفاوت‌های ظریفی دارند که وقتی درکشان کنید، طرز استفاده‌ مؤثر از آن‌ها را می‌آموزید تا اطرافیانتان را به انجام کارها ترغیب یا مجاب کنید.

در این مقاله، مفهوم انگیزه و انگیزش را به بحث می‌گذاریم، تفاوت‌های آن‌ها را پیدا می‌کنیم و نکاتی برای انگیزش و انگیزه‌دادن به دیگران ارائه می‌دهیم.

 

انگیزش چیست؟

انگیزش فرایندی است که در آن فرد را وامی‌داریم احساس خاصی داشته باشد یا بخواهد کاری انجام دهد. افراد غالبا این مفهوم را به اقدامات خلاقانه ربط می‌دهند، گرچه ممکن است در موقعیت‌های مختلفی روی دهد.

مثلا انگیزش در محل کار بر افراد تأ‌ثیر می‌گذارد تا رفتارشان را تغییر دهند یا برای رسیدن به ایده‌های جدید کمکشان می‌کند. ممکن است افراد باعث انگیزش دیگران شوند

اما این انگیزش از درون آن‌ها برمی‌خیزد. چیزی که کسی می‌بیند یا می‌شنود شاید با ارزش‌ها، احساسات یا امیال ارتباط داشته باشد و آن‌ها را وادارد که بخواهند وارد عمل شوند.

نکاتی برای انگیزش دیگران

۱. روا‌بطتان را بسازید

تلاش کنید شخصا اعضای تیمتان را بشناسید. درک شخصیت‌ها و ارزش‌های منحصربه‌فرد آن‌ها به شما در پیداکردن راه‌های انگیزش به آن‌ها کمک خواهد کرد.

مثلا شاید بتوانید فعالیت‌های شغلی معمول را به علایق آن‌ها ربط دهید. وقتی افراد در محل کار احساس راحتی بیشتری داشته باشند یا احساس کنند درکشان می‌کنید، ممکن است بیشتر آماده‌ی گرفتن انگیزش از منابع محل کارشان باشند.

۲. ارزش‌ها را تعیین و اعلام کنید

غالبا وقتی انگیزش با ارزش‌های افراد مرتبط باشد، آن را احساس می‌کنند. به چیزهایی که بیشترین اهمیت را برای تیم یا همکارانتان دارند فکر کنید تا ارزش‌های خاص تیمتان را پرورش دهید.

این ارزش‌ها به رفتارهای تیم جهت می‌دهند و باعث می‌شوند احساس خوبی به کارشان داشته باشند. حتما مرتب این ارزش‌ها را مطرح کنید و آن‌ها را با پروژه‌ها یا فعالیت‌های کاری‌تان همسو کنید.

۳. الگوی مثبتی باشید

اگر الگوی ارزش‌ها یا رفتارهای مثبت باشید، اعضای تیم را هم برمی‌انگیزید که همین کار را کنند. مثلا ممکن است اراده‌ مواجهه با چالش‌ها یا پذیرفتن مسئولیت اشتباهات را نشان دهید.

اعضای تیم وقتی ببینند کسی که برایش احترام قائل‌اند و تحسینش می‌کنند از عهده‌ این موقعیت‌ها برمی‌آید، شاید احساس خاطرجمعی و اطمینان به توانایی‌های خودشان پیدا کنند.

۴. حس آزادی را ترویج دهید

انگیزش غالبا با خلاقیت مرتبط است، پس اگر به اعضای تیم امکان دهید که مستقل فکر کنند یا ایده‌های مختلف را امتحان کنند، از انگیزش پشتیبانی کرده‌اید. وقتی اعضای تیم احساس کنند لازم است فرایند خاصی را حفظ کنند، ممکن است احساس خفقان کنند.

اگر به اعضای تیمتان آزادی و اختیار عمل دهید، فرصت‌ها یا طرز فکرهای جدیدی پیش رویشان قرار می‌دهید که آن‌ها را برمی‌انگیزانند.

۵. به هدف‌های بزرگ‌تر فکر کنید

حس هدفمندی در کار به اعضای تیم انگیزه می‌دهد. وقتی پروژه‌ها یا فعالیت‌های جدید را مطرح می‌کنید، سعی کنید آن‌ها را به مأموریت بزرگ‌تری ربط دهید.

مقالات پیشنهادی سردبیر

مثلا توضیح دهید که چه نفعی برای سازمان، همکاران تیم یا حتی دنیا خواهند داشت. اگر این هدف با باورها یا ارزش‌های اصلی آن‌ها هم‌راستا باشد، باعث می‌شود که بخواهند این اقدامات را پی بگیرند.

۶. شور و اشتیاق نشان دهید

انگیزش غالبا از درون نشئت می‌گیرد، بنابراین وقتی چیزی را درباره شغلتان بیان می‌کنید که هیجان‌زده‌تان می‌کند، دیگران را برمی‌انگیزد که از شور و اشتیاق خودشان در محل کار پیروی کنند.

این تأثیر شاید اعضای تیمتان را هدایت کند که چیزهای جدید را امتحان کنند و مهارت‌ها یا دانش خود را بر مبنای ارزش‌ها و علایقشان پرورش دهند. وقتی افراد مشتاق کارشان باشند، فرهنگ مثبت‌تر محل کار را ترویج می‌دهند.

انگیزه چیست؟

انگیزه فرایند دادن دلیل به فرد برای انجام کاری است. در مقایسه با انگیزش، این مفهوم فرایند آگاهانه‌تری است، چون عوامل بیرونی فرد را به عمل وامی‌دارند. عوامل درونی مثل هدف‌ها یا ارزش‌های شخصی نیز در خدمت انگیزه‌اند.

در محل کار، ممکن است افراد برای تمام‌کردن کاری به انگیزه نیاز داشته باشند. شاید تمام‌کردن آن کار احساس سازنده‌بودن به اعضای تیم بدهد که مثالی از انگیزش درونی یا درون‌زاد است. علاوه‌بر این، ممکن است انگیزه را در عوامل بیرونی یا برون‌زاد پیدا کنند مثل تحسین یا بازخورد مثبت مدیرشان.

نکاتی برای انگیزه‌دادن به دیگران

۱. مشوق یا پاداش دهید

افراد غالبا از عوامل بیرونی انگیزه می‌گیرند. اگر اعضای تیم بدانند برای کارشان پاداشی ملموس یا ناملموس (مثل جایزه‌ مالی یا بازخورد مثبت) می‌گیرند، برای کار ترغیب می‌شوند. اعضای تیم وقتی می‌بینند همکارانشان به این پاداش‌ها دست یافته‌اند، انگیزه می‌گیرند از الگوی آن‌ها پیروی کنند.

تفاوت انگیزه و انگیزش در روان‌شناسی

۲. اهداف را تدوین و اعلام کنید

تعیین اهداف قابل‌دستیابی یکی از روش‌های انگیزشی مؤثر برای تیم‌هاست. این اهداف چیزی به افراد می‌دهند تا برای رسیدن به آن تلاش کنند و دلیلی برای کاری که می‌کنند یا اقداماتشان در اختیارشان می‌گذارد.

ممکن است اهداف را برای کل تیم اجرا کنید یا جداگانه با اعضا کار کنید تا اهداف خاص علایق و نیازهایشان را تدوین کنید.

۳. مسئولیت بیشتری به اعضا بدهید

ممکن است بسته به نقشتان، وظایفی را به اعضای تیم محول کنید یا تخصیص دهید. وقتی افراد بدانند که دیگران آن‌ها را مسئول کارهایشان می‌دانند، برای انجام آن وظایف انگیزه می‌گیرند.

برخی افراد قدردان به‌دست‌آوردن مسئولیت‌های بیشترند، چون اعتماد به توانایی‌های آن‌ها را نشان می‌دهد و به توسعه‌ حرفه‌ای آن‌ها کمک می‌کند.

۴. ارتباطات شفاف را حفظ کنید

مرتب به اعضای تیمتان فرصت دهید که نظرات و نیازهایشان در کار را بیان کنند. می‌توانید از این نگرش‌ها برای درک بهتر آن‌ها و تدوین اهداف یا فرایندهایی استفاده کنید که به انگیزه‌دادن به آن‌ها کمک می‌کنند.

وقتی اعضای تیم احساس کنند صدایشان در محل کار شنیده می‌شود، احساس می‌کنند از آن‌ها حمایت می‌شود و ارزشمندند. این احساس به آن‌ها انگیزه می‌دهد به ارائه‌ بهترین کار خود ادامه دهند تا از سازمان یا تیم پشتیبانی کنند.

۵. فرصت‌های پیشرفت ارائه دهید

وقتی اعضای تیم احساس می‌کنند که در تیم یا سازمان می‌توانند در حرفه‌شان پیشرفت کنند، ترغیب می‌شوند عملکرد مطلوبی داشته باشند و آن را حفظ کنند.

مثلا ممکن است برنامه‌های آموزشی، کارگاه یا برنامه‌های کارآموزی ترتیب دهید. این روش مثل اهداف یا مشوق‌ها چیزی در اختیار اعضای تیم می‌گذارد که برای  رسیدن به آن تلاش کنند.

۶. موفقیت‌های تیمی را جشن بگیرید

وقتی تیمتان در وظیفه یا پروژه‌ای موفق می‌شود، زمانی را به جشن‌گرفتن این پیروزی اختصاص دهید. نقش هر فرد را برجسته و از او قدردانی کنید.

دیدن این پیامدهای مثبت به اعضای تیم برای انجام وظایف آتی انگیزه می‌دهد. وقتی احساس می‌کنند قدر کارشان دانسته می‌شود، کارهایی را انجام می‌دهند که همان نتایج را به دست آورند.

تفاوت انگیزش و انگیزه

گاهی افراد فکر می‌کنند انگیزه و انگیزش یک معنی دارند. هرچند هر دو برای وارد عمل شدن یا دستیابی به اهداف به افراد کمک می‌کنند، چند تفاوت با هم دارند. این تفاوت‌ها را در ادامه در چند دسته بررسی کرده‌ایم.

۱. تعریف

انگیزش و انگیزه تعریف‌های متفاوتی دارند. انگیزش چیزی را نشان می‌دهد که افراد را وادار به عمل می‌کند و غالبا با احساسات یا ارزش‌های آن‌ها مرتبط است.

 فرق انگیزه و انگیزش در روان‌شناسی

همچنین ایده‌هایی برای اقدامات یا چیزهایی که می‌سازند به آن‌ها می‌دهد. انگیزه دلیلی برای اقدام‌کردن به فرد می‌دهد که غالبا روشی برای متقاعدسازی است.

۲. نیروها

انگیزه در جایی که چیزی فرد را قانع می‌کند تا کاری خاص را به انجام برساند، نیروی رانش او می‌شود. این نیروها شاید شامل انتظارات یا پاداش‌های درونی یا بیرونی باشند.

اما انگیزش نیروی کشش است. انگیزش به‌جای اینکه افراد را به جلو براند، با چیزی درون آن‌ها ارتباط می‌گیرد که آن‌ها را برآن می‌دارد تا بخواهند کار خاصی را انجام دهند. به‌جای پیروی از انتظارات کسی دیگر، پاداش‌های خودشان را پیگیری می‌کنند.

دانلد میلر در کتاب «قهرمان در مأموریت» می‌گوید: «اگر کاری را فقط به‌خاطر خودم انجام ‌دهم، خودپسندانه به نظر می‌رسد و اگر فقط برای دیگران انجام دهم به نظر می‌رسد محتاج پاداش هستم. اما اگر کاری را انجام دهم که منفعت دوسویه داشته باشد، راه را درست رفته‌ام.

ما برای یافتن آن میل درونی و تشخیص آنچه می‌خواهیم، باید در درون خود غور و جست‌وجو کنیم. وقتی هرچیزی را که بود یافتیم، مثلاً چیزی که همیشه خواسته‌ایم ثابتش کنیم یا ابراز احساسات و افکاری که همیشه خواسته‌ایم تجربه‌شان کنیم، سپس باید مشخص کنیم چگونه می‌توانیم آمیزه‌ای از خواسته‌های خودمان و سخاوتمندی در حق دیگران را به وجود آوریم تا چرخ زندگی‌مان از مسیر منحرف نشود.

باورکنید داشتن آمیزه‌ای از انگیزه‌ها بسیار خوب است. توجه داشته باشید که انگیزه‌های پست‌تر‌ کار شما را پیش می‌برند و انگیزه‌های متعالی‌تر کار دیگران را.

قاعده‌ی کلی این است که قهرمان‌ها مجبور نیستند کامل باشند، آن‌ها فقط باید مدام درحال تغییر و تحول و بهتر‌شدن باشند.»

 

۳. منابع

انگیزه از منابع درونی یا بیرونی نشئت می‌گیرد. در انگیزه‌ درون‌زاد، چیزی درونی شما را به جلو می‌راند تا وارد عمل شوید. مثلا ممکن است برای انجام وظیفه‌ای داوطلب شوید، چون شخصا از آن لذت می‌برید. در انگیزه‌ بیرونی، عوامل بیرونی شما را قانع می‌کنند که عمل کنید.

در این مورد، برای انجام کاری داوطلب می‌شوید تا احترام یا تأیید مافوقتان را دریافت کنید. هر دو نوع انگیزه دلیلی برای عمل‌کردن به شما می‌دهند، اما منابع این انگیزه‌ها تفاوت دارند.

اما انگیزش از منابع درونی ناشی می‌شود. هرچند ممکن است منبعی بیرونی شما را برانگیزد، آن اشتیاق شدید برای عمل‌کردن معمولا از احساسات یا تمایلات درونی نشئت می‌گیرد. مثلا ممکن است کسی مستندی درباره‌ تأثیرات منفی زباله بر جمعیت حیوانات ببیند.

درنتیجه راه‌هایی را برای سازگاری بیشتر کسب‌و‌کارش با محیط‌زیست و کاهش تأثیرات زیست‌محیطی آن پیدا می‌کند. کسی به او نمی‌گوید این کار را انجام دهد، اما این مأموریت با ارزش‌های او همسوست و احساس خوبی به او می‌دهد.

۴. احساسات

افراد گاهی انگیزه را به احساس مقاومت ربط می‌دهند. فرد درمی‌یابد که به دلایلی برای اجرا یا تعهد به کاری به زحمت افتاده و نیاز دارد بیشتر برانگیخته شود.

انگیزه این برانگیختگی و دلیلی برای عمل کردن را به او می‌دهد. مثلا کسی که برای انجام وظیفه‌ای در محل کارش به مشکل خورده است، ممکن است برای گرفتن انگیزه با خودش قرار بگذارد که اگر آن وظیفه را ظرف یک ساعت انجام داد، به خودش پاداشی بدهد.

این نوع انگیزه دلیلی برای ادامه‌ کار و انجام آن کار چالش‌برانگیز به او می‌دهد.

انگیزش غالبا فرایندی بی‌زحمت یا ناآگاهانه‌تر است. می‌شود این مفهوم را به احساس هیجان ربط داد، چون جرقه‌ی ایده‌ها یا کنش‌ها را می‌زند. ممکن است افراد از منابع مختلف و هر زمانی به انگیزش برسند.

مثلا گفت‌وگو با دوستی درباره شغل جدید فرد را برمی‌انگیزد که برای گذار از حرفه‌ فعلی خودش تلاش کند. احتمالا انتظار این نتیجه را نداشته اما اکنون فرصت‌های جدیدی برای پیگیری یا رسیدن به اهداف به دست می‌آورد.

۵. برنامه‌ریزی

انگیزه غالبا به کنش‌های آگاهانه مربوط است. مثلا اگر کسی ترفیع شغلی را هدف قرار دهد، برای شرکت در دوره‌های آموزشی خاص یا بر عهده گرفتن مسئولیت‌های شغلی بیشتر انگیزه می‌گیرد. عوامل بیرونی به نحوی آگاهانه فرد را در جهتی خاص یا به طرف کنشی خاص به جلو می‌رانند.

اما انگیزش غالبا بی‌اختیار روی می‌دهد. مثلا ممکن است یک طراح لباس هنگام پیاده‌روی گلی را ببیند که انگیزه‌بخش مجموعه لباس بعدی‌اش شود. کسی که آن گل را کاشته، برنامه‌ای برای دادن انگیزش به کسی نداشته اما ارتباط آن‌ها خلاقیت طراح را برمی‌انگیزد.

سخن پایانی برای انگیزش و انگیزه

در این مقاله گفتیم که انگیزش و انگیزه دو مفهوم اساسی هستند که به زندگی حرفه‌ای و شخصی افراد جهت می‌دهند. این دو مفهوم معمولا یکسان در نظر گرفته می‌شوند، اما تفاوت‌هایی دارند.

وقتی ان مفاهیم را درک کنید، می‌توانید یاد بگیرید که چطور از آن‌ها برای بهبود زندگی خود و دیگران بهره بگیرید. برای مطالعه بیشتر کلیک کنید.

مطالعه نیز یکی از روش‌های مفید و اثربخش برای افزایش آگاهی و بهبود کیفیت زندگی است، به‌ویژه وقتی کتاب‌های مناسب را برای مطالعه انتخاب کنیم. پیشنهاد می‌کنیم این چهار کتاب عالی را که با موضوع انگیزه و هدف‌گذاری مرتبط‌اند، در فهرست مطالعه‌ خود قرار دهید.

 

ذهنیت برنده خرده‌عادت‌ها قدرت شروع ناقص قهرمان در مأموریت

ذهنیت برنده

خرده عادت‌ها

قدرت شروع ناقص

قهرمان در مأموریت

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *