چه چیزی ما را وادار میکند که کارها را به سرانجام برسانیم؟ ممکن است سادهترین پاسخ انگیزه درونی شخص باشد، اما این پرسش مفهومی بسیار پیچیده را در بر دارد.
راههای زیادی برای درک مفهوم انگیزه وجود دارند که یکی از آنها بررسی مثالهای انگیزه است. یکی از مهارتهای مهم افراد موفق توانایی انگیزهدادن به خود است. توانایی آغازکردن و به پایانرساندن دقیق کارها احتمال موفقیت کلی آنها را افزایش میدهد.
اما چه نوع انگیزهای از همه مهمتر است؟ انگیزهای که از محیط نشئت میگیرد ( انگیزه بیرونی) یا انگیزهای که از درون فرد نشئت میگیرد؟
هر دو نوع انگیزه مزایایی دارند و هرکدام مجموعهای از تأثیرات مربوط به خود را بر رفتارهای افراد اعمال میکنند و نحوه تصمیمگیری آنها برای پیگیری اهدافشان را تحتتأثیر قرار میدهند.
برای اینکه بفهمیم این نوع انگیزهها چگونه بر عملکرد انسان و شوق موفقیت اثر میگذارند، ابتدا باید ماهیت هرکدام را بشناسیم. با ما همراه باشید.
آنچه در این مقاله میخوانید
انگیزه بیرونی چیست؟
بهزبان ساده، انگیزه بیرونی مُعرف رفتار فردی است که با هدف بهدستآوردن پاداشهای بیرونی یا اجتناب از تنبیه اقدام به انجام وظایف و یادگیری مهارتهای جدید میکند.
در این حالت، شما به این دلیل کاری را انجام میدهید که در ازای آن چیزی باارزش به دست آورید یا از چیزی ناخوشایند اجتناب کنید، نه به دلیل اینکه از آن لذت میبرید یا برایتان جذاب یا رضایتبخش است. بیایید نگاهی به چند مثال انگیزه بیرونی بیندازیم:
- کارکردن: برای تأمین نیازهای مالی
- درسخواندن: برای کسب نمره خوب
- کمک به دیگران: برای دریافت تمجید و تحسین
- داوطلبشدن: برای ارتقای رزومه و سابقه کاری
- خرید از فروشگاهی ثابت: برای بهرهمندی از تخفیف و مزایا
- تمیزکردن خانه: برای جلوگیری از ناراحتی شریک زندگیتان
- رفتن به مکانهای جدید: برای بهاشتراکگذاشتن در شبکههای اجتماعی
- پرداخت مالیات: برای اجتناب از جریمه
- دنبالکردن رشته تحصیلی خاص: برای جلب رضایت والدینتان
- سفر کاری: بنا بر دستور رئیستان
انگیزه درونی چیست؟
انگیزه درونی یعنی اشتیاق به انجامدادن کاری که هیچگونه پاداش بیرونی آشکاری ندارد. در این حالت، لذت و جذابیت کار محرک اصلی شماست و نه مشوقها یا فشارهای بیرونی مانند پاداش یا مهلت پایانی.
به بیان سادهتر، وقتی کاری را با انگیزه درونی انجام میدهیم، خودِ آن کار برایمان ارزشمند است و به امید دریافت پاداشی در ازای آن یا تحت فشار بیرونی نیستیم. اساسا خود این رفتار پاداش خودش است.
انگیزه درونی بیشتر بر رشد شخصی، احساس وظیفهشناسی و شناخت هدف متمرکز است، درحالیکه انگیزه بیرونی بیشتر شامل مشوقهای مالی، مقام و پذیرش و استقبال عمومی است. بیایید نگاهی به چند مثال انگیزه درونی بیندازیم:
- ورزشکردن: به دلیل لذت بردن از حس شادابی و سلامتی
- تلاش بیشتر در کار: به دلیل ایمان به کار و رسالت آن
- استفاده از جملات تأکیدی مثبت: به منظور ارتقای ذهنیت مثبت
- سرمایهگذاری: برای دستیابی به استقلال مالی
- سفر: برای کشف فرهنگها و تجربیات جدید
- کار گروهی: به دلیل لذتبردن از همکاری و همیاری
- یادگیری درمورد رشد شخصی: برای ارتقای خود و توانمندیها
- بازی با فرزندان: به دلیل شادی و لذتی که به ارمغان میآورد
- مطالعه: به دلیل کنجکاوی و عطش دانستن
- تلاش برای رهبریِ خوب: به منظور الهامبخشی به دیگران
تفاوتهای انگیزه بیرونی و درونی
انگیزه درونی از درون سرچشمه میگیرد، اما انگیزه بیرونی از عوامل خارجی ناشی میشود. وقتی انگیزهای درونی دارید، هدفتان از شرکت در فعالیت این است که از آن لذت ببرید و حس رضایتمندی شخصی را تجربه کنید. وقتی انگیزه بیرونی دارید، کاری را با هدف به دست آوردن پاداشی بیرونی انجام میدهید.
انگیزه درونی:
- شما برای انجام فعالیتی انگیزه دارید، زیرا پاداشی درونی به همراه دارد. آن را انتخاب میکنید زیرا سرگرمکننده، لذتبخش و رضایتبخش است.
- هدف شما درونی است و دستاوردهایی مرتبط با نیازهای اساسی روانیِ شما مانند استقلال، شایستگی و ارتباط در پی خواهد داشت.
انگیزه بیرونی:
- شما مشتاقید که فعالیتی را انجام دهید تا در ازای آن پاداشی بیرونی به دست آورید.
- هدفتان بر نتیجهای متمرکز است و نیازهای روانشناختی اساسی شما را برآورده نمیکند، بلکه شامل دستاوردهای بیرونی مانند پول، شهرت، قدرت و اجتناب از پیامدهای منفی است.
قطعا شما هر دو نوع انگیزه را در طول زندگی خود تجربه کردهاید و اغلب هدفِ انگیزههای شما، فارغ از اینکه نتیجه درونی است یا بیرونی، یکسان باقی میماند. برای درک بهتر، به این مثالهای انگیزههای بیرونی و درونی توجه کنید:
بیرونی | درونی |
در فعالیتی ورزشی شرکت میکنید تا برنده جایزهای شوید یا به آمادگی جسمانی برسید. | در فعالیتی ورزشی شرکت میکنید به دلیل اینکه سرگرمکننده و لذتبخش است. |
زبان جدید یاد میگیرید به این دلیل که شغلتان ایجاب میکند. | زبان جدید یاد میگیرید به این دلیل که دوست دارید چیزهای جدید را تجربه کنید. |
با کسی وقت میگذرانید، زیرا او میتواند جایگاه اجتماعی شما را ارتقا دهد. | با کسی وقت میگذرانید، زیرا همراهی با او برایتان خوشایند است. |
نظافت میکنید تا از عصبانیت شریک زندگیتان در امان باشید. | نظافت میکنید، چون از فضای مرتب لذت میبرید. |
چالش را میپذیرید تا به موقعیت بهتری برسید. | چالش را میپذیرید، به این دلیل که چالش را دوست دارید. |
ورزش میکنید، زیرا میخواهید وزن کم کنید یا لباس خاصی را با اندامی متناسب به تن کنید. | ورزش میکنید، زیرا لذت میبرید که آمادگی جسمانی خود را محک بزنید. |
داوطلب میشوید تا نیازی را در مدرسه یا محل کار برآورده کنید. | داوطلب میشوید، چون به شما احساس خشنودی و کامیابی میدهد. |
میدوید برای اینکه شانس خود برای برنده شدن در مسابقهای را افزایش دهید. | میدوید به این دلیل که آرامشبخش است یا سعی میکنید رکوردی شخصی را بشکنید. |
نقاشی میکنید با این هدف که هنر خود را بفروشید و کسب درآمد کنید. | نقاشی میکنید تا احساس آرامش و شادی داشته باشید. |
در محل کار مسئولیت بیشتری میپذیرید تا مشمول دریافت افزایش حقوق یا ترفیع شغلی شوید. | در محل کار مسئولیت بیشتری میپذیرید به این دلیل که از محک زدن خود و احساس موفقیت لذت می برید. |
انگیزه بیرونی بهتر است یا انگیزه درونی؟
هر انسانی منحصربهفرد است و هریک از ما انگیزهها و دیدگاههای خاص خود را در خصوص پاداشها داریم. برخی افراد ذاتا از انجام وظایف لذت میبرند، در مقابل برخی برای انجام همان فعالیتها به انگیزههای بیرونی نیاز دارند.
مقالات پیشنهادی سردبیر
هر دو مؤثرند، اما اکثر افراد با این نظر موافق هستند که باید کمتر از پاداشهای بیرونی استفاده کرد تا اثرات توجیه اضافی به حداقل برسند.
پدیده اثر توجیه اضافی به این معناست که اگر برای انجام کاری که بهخودیخود لذتبخش است، پاداشهای بیرونیِ بیش از حد ارائه شود، ممکن است انگیزه درونی فرد برای انجام آن کار کاهش یابد.
البته انگیزه بیرونی همیشه پیامدهای منفی ندارد. در برخی موقعیتها که فرد باید کاری را انجام دهد که بهنظرش ناخوشایند است، استفاده از پاداشهای بیرونی بسیار سودمند خواهد بود.
پاداشِ بیش از حد ممکن است مشکلساز شود، اما اگر از این عوامل انگیزشی بیرونی بهدرستی استفاده شود، ابزار مفیدی خواهند بود.
جیمز کلییر در کتاب «ذهنیت برنده» میگوید: «داشتن انگیزه و هیجان برای هدف بزرگی که میخواهید به آن برسید خیلی آسان است. این هدف بزرگ باعث میشود با خود فکر کنید که لازم است با دستهی جدیدی از عادتهای جاهطلبانه به زندگیتان نیرویی دوباره ببخشید و در آن تحول ایجاد کنید. خلاصهی حرفم این است که شما بهجای بهبود سبک زندگیتان غرق رؤیاپردازی درمورد نتایج متحولکنندهی زندگی میشوید.
مشکل این است که هدفهای بزرگ معمولاً انرژی فعالسازی زیادی نیاز دارند. در ابتدا چون برای هدف جدیدتان انگیزه و هیجان دارید، شاید انرژی هرروز دستبهکارشدن را داشته باشید، اما خیلی زود (اغلب در مدت چند هفته) این انگیزه کاهش مییابد و یکباره دیگر انرژی لازم را ندارید که عادتتان را هرروز فعال کنید.
این درس اول است: عادتهای جزئیتر به انرژی فعالسازی کمتری نیاز دارند و این باعث میشود راحتتر به آنها پایبند بمانید. هرچه انرژی فعالسازی عادتتان زیادتر باشد، پایبندی به آن در درازمدت سختتر خواهد بود. وقتی برای شروع به انرژی زیادی نیاز داشته باشید، بدون شک روزهایی هستند که اصلاً دستبهکار نمیشوید.»
عوامل متعددی هم وجود دارند که میتوانند انگیزه درونی را تقویت کنند. هنگام ارائه مشوقهای درونی با تمرکز بر این عوامل میتوانیم از مزایای بینظیر انگیزه درونی بهرهمند شویم. برخی از این عوامل عبارتاند از:
- کنجکاوی: برانگیختن حس کنجکاوی افراد را به کاوش و یادگیری تشویق میکند، بهگونهای که صرفا از یادگیری و مهارتورزی لذت ببرند.
- رقابت:رقابتطلبی به افراد کمک میکند که مدام در سطوح بهینه کار کنند و در تلاش برای دستیابی به اهداف معنادار ثابتقدم باشند.
- قدردانی: انسان تمایل ذاتی دارد که از او قدردانی شود، بنابراین وقتی دیگران تلاشهایش را ببینند و تحسین کنند، این احساس رضایتمندی بهخودیخود تبدیل به پاداش میشود.
- همکاری:همکاری با دیگران نیاز اساسی انسان به احساس تعلق را برآورده میکند و از سوی دیگر موجب رضایتمندی میشود، زیرا شامل کمک به دیگران و همیاری برای دستیابی به هدفی مشترک است.
تأمل پایانی و جمعبندی
انگیزه درونی به دلیل پایداری و پاداشهای ذاتیاش اغلب ایدئال تلقی میشود، اما انگیزههای درونی و بیرونی هر دو در تشویق رفتارها نقش دارند. برای استفاده بهینه از این دو نوع انگیزه مهم است که تفاوتهای اساسی آنها را درک کنیم و زمان مناسب برای بهکارگیری هر کدام را بدانیم.
میتوان نتیجه گرفت که هر دو نوع انگیزه درونی و بیرونی در زندگی ما نقشی حیاتی دارند. انگیزه درونی، شور و اشتیاق درونی ما را برای انجام کارهایی که به آنها علاقه داریم، تقویت میکند و انگیزه بیرونی به ما در شروع و ادامه وظایف ناخوشایند یا دشوار کمک میکند.برای مطالعه بیشتر درباره این دو انگیزه کلیک کنید.
برای رسیدن به حداکثر موفقیت، ایده آل است که از هر دو نوع انگیزه بهطور متعادل استفاده کنیم. امید است که شما خواننده گرامی از مطالعه این مطلب، بهرهمند شده باشید و این مقاله را با دوستان و عزیزانتان هم به اشتراک بگذارید.
مطالعه نیز یکی از روشهای مفید و اثربخش برای افزایش آگاهی و یا افزایش انگیزه و بهبود کیفیت زندگی است، بهویژه وقتی کتابهای مناسب را برای مطالعه انتخاب کنیم. پیشنهاد میکنیم این چهار کتاب عالی را که با موضوع انگیزه و هدفگذاری مرتبطاند، در فهرست مطالعه خود قرار دهید.
ذهنیت برنده |
خرده عادتها |
قدرت شروع ناقص |
قهرمان در مأموریت |