انواع انگیزه از نظر روان شناسی چیست؟

انواع انگیزه

 

 

انگیزه‌ها به‌طور کلی به دو دسته اصلی درونی و بیرونی تقسیم می‌شوند و این دو دسته تمام محرک‌های انگیزشی را در بر می‌گیرند. انگیزه درونی یعنی هر انگیزه‌ای که محرک آن نوعی پاداش درونی است و هر انگیزه‌ای که محرک آن نوعی پاداش بیرونی باشد، انگیزه بیرونی نام می‌گیرد.

هریک از این دو دسته وسیع به شاخه‌های متعدد ریزانگیزه تجزیه می‌شوند که عوامل انگیزشی خاصی را مشخص می‌کنند.

خیلی مهم است که پاداش‌های کلی درونی و بیرونی را بشناسیم، اما شناخت انواع انگیزشی‌ای که زیرمجموعه این دو گروه وسیع درونی و بیرونی قرار می‌گیرند، پاداش‌ها و مشوق‌های ایجادکننده انگیزه را بهتر مشخص می‌کنند.

 

بنابراین در ابتدا به دسته‌های اصلی انواع انگیزه می‌پردازیم و سپس به‌سراغ انواع مختلف آن می‌رویم.

انواع اصلی انگیزه

۱. انگیزه درونی

هر چیزی که بر‌ اساس پاداش‌های درونی‌ مانند رشد فردی یا کمک به دوستی نیازمند به شما انگیزه بدهد، انگیزه‌ای درونی است. مثلا ممکن است مهارت‌های ارزشمندی یاد بگیرید و این مهارت‌ها انگیزه‌ای باشند برای اینکه بخواهید به ترفیع رتبه فکر بکنید.

برعکس ممکن است هدفتان این باشد که روی زندگی اطرافیانتان اثر مثبت بگذارید و این هدف به شما انگیزه‌ای برای موفق‌شدن بدهد.

محرک‌های انگیزه درونی همیشه مثبت نیستند و گاهی هم منفی‌اند. مثلا به خودتان انگیزه می‌دهید که چیزهای جدیدی یاد بگیرید، چون در غیر این صورت احساس ناکامی می‌کنید.

در این حالت، نتیجه اقداماتتان مثبت است اما آن انگیزه خاصی که از آن استفاده کرده‌اید، به‌جای تمرکز بر ایجاد نتیجه‌ای مثبت، روی متوقف‌کردن نتیجه‌ای منفی تأکید داشته است. از‌این‌رو کم نیستند انگیزه‌های درونی‌ای که به پاداش یا محرک انگیزشی خاصی وابسته‌اند.

انگیزه درونی، چه مثبت باشد و چه منفی، معمولا از انگیزه بیرونی پایدارتر است زیرا بیشتر روی محرک‌های مثبت و نوع‌دوستانه‌ای متمرکز است که در حیطه اختیار شما قرار دارند.

از طرف ‌دیگر، انگیزه بیرونی اغلب به محرک‌هایی وابسته است که آن‌ها را از شخص دیگری گرفته‌اید، بنابراین کنترل مستقیمی روی این انگیزه ندارید.

۲. انگیزه بیرونی

هر چیزی که بر اساس پاداش‌هایی بیرونی‌ مانند پول یا تمجید به شما انگیزه بدهد، انگیزه‌ای بیرونی است. انگیزه‌های بیرونی در مقایسه با انگیزه‌های درونی رایج‌ترند و اغلب به عاملی بیرونی مانند یک مشوق، ترس یا انتظار وابسته‌اند. مثلا فرد به امید افزایش حقوق تلاش می‌کند که ترفیع بگیرد.

انگیزه بیرونی نیز مانند انگیزه درونی گاهی منفی است. مثلا ترس از اخراج‌شدن انگیزه‌ای است برای اینکه کار خود را بهتر انجام بدهید.

پس می‌توان گفت که انگیزه بیرونی، همچون انگیزه درونی، انواع انگیزشی متعددی دارد که به محرک انگیزشی بیرونی خاصی وابسته است، محرکی که نقش مهمی در آن انگیزش دارد.

همان‌طور که می‌بینید، انگیزه خیلی پیچیده‌تر از آن است که بخواهیم آن را صرفا به دو دسته انگیزه درونی و بیرونی تقسیم کنیم. بنابراین در ادامه، انواع دیگری از آن را نیز معرفی می‌کنیم.

انواع انگیزش درونی

۱. انگیزه شایستگی یا آموختن

انگیزه شایستگی یا انگیزش آموختن یعنی فرد انگیزه اصلی را از فرایند انجام کار به دست می‌آورد، نه از پاداش پایان کار. دلیلش این است که افرادی که تحت‌تأثیر انگیزه شایستگی هستند، در طول مسیر دستیابی به اهدافشان، به‌جای مقصد، از فرایند یادگیری یا بهتر‌شدن انگیزه می‌گیرند.

اگر با هدف یادگیری مهارت‌های ارزشمند و نه افزایش دستمزد برای گرفتن ترفیع تلاش می‌کنید، انگیزه شما از نوع انگیزه شایستگی است.

 انواع انگیزه در روان شناسی

این نوع محرک بسیار کارساز است و باید از آن در همه راهبردهای انگیزشی استفاده شود، چراکه مهارت‌های جدید و باارزش اغلب حتی از پول هم مهم‌ترند و برخلاف چیزهای مادی، دارایی‌هایی هستند که هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌ها را از شما بگیرد.

۲. انگیزش نگرش

این نوع انگیزش از تمایل شما به تغییر نگرش یا احساستان نشئت می‌گیرد و تا حدی شبیه انگیزه اجتماعی بیرونی است. افرادی که از این انگیزه نیرو می‌گیرند، در کنش‌ها و تعاملاتشان آشکارا خواستار این هستند که حال خود و اطرافیانشان را به شیوه‌ای مثبت و شوق‌انگیز بهتر کنند.

مثلا اگر علاقه‌مند به کار‌کردن در یک مؤسسه خیریه یا نوانخانه هستید و دلیلتان از انجام این کار این است که دادن حال خوب به دیگران حال خودتان را بهتر می‌کند، این تمایل به تغییر نگرش است که به شما انگیزه داده است.

یا اگر مدیر شرکتی هستید و از اینکه به رشد و پیشرفت زیردستان خود کمک کنید احساس رضایت می‌کنید، تحت‌تأثیر انگیزه نگرش هستید.

۳. انگیزش دستیابی

در این انگیزش، محرک اصلی فرد تمایل او به دنبال‌کردن و دستیابی به اهدافش است. کسانی که چنین انگیزه‌ای دارند معمولا روی خودِ کار یا هدفشان متمرکزند، نه پاداش مربوط به آن.

مثلا کارآفرینی را در نظر بگیرید که کسب‌و‌کارش را با هدف ایجاد یک شرکت جهانی راه‌اندازی می‌کند نه لزوما به این دلیل که پول خوبی در این کار است.

اگر نیروی محرکه شما انگیزه دستیابی است، شما فردی خودانگیخته و فرایند‌گرا هستید، یعنی فرایند بهتر‌شدن بیشتر از نتیجه نهایی برایتان ارزش دارد. شاید دستیابی به هدف مانند پاداشی بیرونی به نظر برسد، اما این انگیزه تا حد زیادی درونی است.

دلیل این امر این است که شما شیفته زرق‌و‌برق پاداشی مانند پول نیستید، بلکه بیشتر عاشق احساس موفقیت برخاسته از به پایان‌رساندن کاری ارزشمندید.

۴. انگیزه خلاق

گاهی آنچه فرد را به حرکت وامی‌دارد، خلاقیت یا محرکی درونی برای ابراز خلاقانه است. وقتی‌ دلتان می‌خواهد خودتان را ابراز کنید، تحت‌تأثیر انگیزه خلاق قرار دارید.

مثل وقت‌هایی که احساس می‌کنید باید چیزی خلق کنید. انگیزه نوشتن کتاب، بازی در فیلم، نواختن گیتار، ساخت یک محصول یا راه‌اندازی یک کسب‌و‌کار همگی از نوع انگیزه خلاق‌اند.

وقتی در درون خود احساس می‌کنید که حرفی برای گفتن دارید و باید آن را ابراز کنید، این انگیزه خلاق است که شما را ترغیب می‌کند.

هر اثری که خلق می‌کنید، چه عده معدودی آن را ببینند چه تمام جهان، تلاشی برای ابراز خود است که از انگیزه خلاق نیرو می‌گیرد؛ حال فرقی نمی‌کند چیزی که خلق کرده‌اید ملموس باشد یا ناملموس و زودگذر.

۵. انگیزه فیزیولوژیکی

گاهی احساس می‌کنید که نوعی نیروی درونی وصف‌ناپذیر شما را هدایت می‌کند. مثل وقت‌هایی که نیروی عشق شما را به‌سوی کسی یا چیزی می‌کشاند.

هرقدر هم که مقاومت کنیم، اعمال ما تحت‌تأثیر احساسات عمیق فیزیولوژیکی قرار دارند، احساساتی که بنیادین و انکارناپذیرند. این احساسات همان عوامل انگیزشی فیزیولوژیکی هستند که هم درونی‌اند و هم مهارنشدنی.

هرم سلسله‌مراتب نیازهای مازلو را در نظر بگیرید. انگیزه نیازهای اساسی مانند غذا و سرپناه و همچنین نیازهای والاتر روان‌شناختی و نیاز به خودشکوفایی همواره ترغیب‌کننده همه انسان‌ها بوده‌اند.

این نیازها در درون همه ما وجود دارند و ما از درون ترغیب می‌شویم که برای دستیابی به آن‌ها هر کاری انجام دهیم.

انواع انگیزه بیرونی

۱. انگیزه پاداش

در انگیزه پاداش، برخلاف انگیزه دستیابی، نیروی محرکه فرد بیشتر پاداش عمل است نه دستیابی به هدفی خاص. کسانی که علاقه‌مند به پاداش‌ها هستند با انگیزه رسیدن به پاداش مدنظرشان (که اغلب پاداشی خاص است) دست به عمل می‌زنند.

مثلا اگر هدفتان از ترفیع شغلی افزایش حقوق و دستمزد است و نه احساس رضایت ناشی از مسئولیتی جدید، انگیزه شما بیشتر از نوع پاداش است تا دستیابی.

مقالات پیشنهادی سردبیر

با وجود این، انگیزه پاداش چیز بدی نیست. درست است که این انگیزه نقطه مقابل انگیزه دستیابی است، اما ممکن است هر دو با هم استفاده شوند. بیایید فرض کنیم که می‌خواهید ترفیع شغلی بگیرید.

حال انگیزه شما از این ترفیع ممکن است هم حقوق بیشتر باشد و هم وظیفه‌ای پیچیده‌تر و رضایت‌بخش‌تر. چنین سناریویی دو سر برد است، چون علاوه‌بر پاداش بیرونی، از احساس رضایت درونی نیز برخوردار می‌شوید. بنابراین پیرو اهداف یا وظایفی باشید که هم پاداش دارند و هم عناصر انگیزه دستیابی.

۲. انگیزه ترس

انگیزه ترس انگیزه‌ای است که فرد را با استفاده از عواقب و پیامدها به انجام کاری ترغیب می‌کند. می‌توان گفت که این انگیزه نوعی محرک منفی است، چون این بار آنچه به شما انگیزه می‌دهد، به‌جای پاداش، اجتناب از درد یا عواقب ناگوار است.

انگیزه ترس کاری با محرک‌های مثبت ندارد و ابزارش تنبیه و محرک‌های منفی است مثل ترس از اخراج‌شدن. در واقع انگیزه ترس با استفاده از محرک‌های منفی شما را به‌سوی اهداف یا وظایف خاصی سوق می‌دهد.

انگیزه ترس بد به نظر می‌رسد، اما می‌توان از آن استفاده مثبت کرد. مثلا اگر می‌خواهید خوش‌اندام‌تر باشید، می‌توانید ترسِ بدهیکل به‌نظررسیدن در مهمانی‌ها را بهانه‌ای برای پایبند‌بودن به باشگاه و رژیم غذایی‌تان قرار بدهید.

انگیزه ترس را نوعی عامل استرس‌زای مثبت یا محدودیتی مثبت در نظیر بگیرید و به‌کمک آن خودتان را بالا ببرید، بر عادات بدتان غلبه کنید و همان‌طوری زندگی کنید که می‌خواهید.

۳. انگیزه قدرت

انگیزه قدرت نوعی عامل انگیزشی است که به‌سبب آن فرد تمایل دارد زندگی خود و دیگران را کنترل کند.

هیچ‌کس از انتخاب‌های فراوان بدش نمی‌آید و مردم اغلب انگیزه دارند که انتخاب‌های کلی زندگی‌شان را افزایش بدهند و محیط اطرافشان را کنترل کنند. به همین دلیل انگیزه قدرت در تمایل به تأثیرگذاری بر مسیر زندگی خود و اطرافیانمان ظاهر می‌شود.

وحشت‌های دنیای واقعی مانند آلمان نازی و دیگر سناریوهایی که در آن‌ها عطش کنترل دیگران از هر اصول و الزام اخلاقی‌ای پیشی می‌گیرد، تجلی‌ای از انگیزه قدرت هستند؛ انگیزه‌ای که امروزه به اوج خودش رسیده است. با‌این‌حال اگر این انگیزه در حد اعتدال باشد، مثبت است.

مثلا کنترل‌کردن دیگران کار خوبی نیست، اما تلاش برای کنترل‌کردن زندگی خود خیلی هم خوب است. بنابراین این انگیزه شما را ترغیب می‌کند که به اعمال و افکارتان آگاه باشید تا بتوانید به زندگی‌ای دست یابید که آرزویش را دارید.

۴. انگیزه اجتماعی یا انگیزه وابستگی

انسان‌ها موجوداتی اجتماعی‌اند و طبق انگیزه اجتماعی که انگیزه وابستگی نیز نامیده می‌شود، این تعلق و پذیرش است که انسان‌ها را به برقراری ارتباط ترغیب می‌کند.

انسان‌ها ذاتا تمایل دارند که با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و انگیزه اجتماعی سبب می‌شود که این ارتباط را با پیوستن به گروه‌های اجتماعی جست‌و‌جو کنند.

این انگیزه شاید درونی به نظر برسد، اما عامل انگیزشی پذیرش چیزی نیست که شما بتوانید آن را با پیوستن به یک گروه اجتماعی در اختیار خودتان قرار بدهید.

بر اساس روان‌شناسی تکاملی، این عوامل اجتماعی نیروی محرکه همه انسان‌ها هستند. از‌ این ‌رو مهم است که فرد علاوه‌بر تقویت ارتباطات فعلی‌اش، مایل به ایجاد روابط جدید باشد.

اگر با کسانی ارتباط برقرار کنید که دوستتان دارند و شما را همان‌طور که هستید می‌پذیرند، این انگیزه را پیدا می‌کنید که به قله‌های بلندتری برسید و شادی واقعی را احساس کنید.

کاربرد انواع انگیزش

بهترین راهبرد انگیزشی این است که چند نوع انگیزه را با هم ادغام کنید و به خودتان حداکثر انگیزه را بدهید. البته گاهی هم موقعیت به‌گونه‌ای است که باید عوامل و نیروهای انگیزشی مشخصی را با هم ترکیب کنید. برای همین در ادامه مقاله به بررسی موقعیت‌های مختلف و انگیزه‌های متناسب با آن‌ها پرداخته‌ایم.

جیمز کلییر در کتاب «ذهنیت برنده» می‌گوید: «یک هفته رژیم غذایی خود را با جدیت رعایت می‎کنید و سپس با پرخوری در آخر هفته آن را می‎شکنید. به خودتان قول می‎دهید که بیشتر ورزش کنید، دو روز به باشگاه می‎روید و پس از یک روز سختِ کاری بلندشدن از روی مبل برایتان دشوار می‎شود. یک هدف برای شغل خود تعیین می‎کنید و از احتمالات مختلف هیجان‎زده می‎شوید و سپس درگیر وظایف روزمره‎ی خود می‎شوید و تا ماه‎ها بعد به سراغ رؤیای خود نمی‎روید.

برای من چنین اتفاقاتی رخ داده، اما با گذشت زمان و به‎مرور متوجه نکته‎ی مهمی می‎شوم:

با این لغزش‎های جزئی، شما یک فرد شکست‎خورده نمی‎شوید بلکه این‎ها به این معناست که انسان هستید. موفق‎ترین افراد جهان نیز در پایبندی به عادت‎هایشان دچار لغزش می‎شوند. چیزی که آن‎ها را متفاوت می‎کند اراده یا انگیزه‎‎شان نیست، بلکه توانایی آن‎ها در به‎سرعت بازگشتن به مسیر اصلی خود است. همیشه شرایطی وجود خواهد داشت که در آن‎ها ادامه‎ی روند عادی و همیشگی زندگی‎تان اساساً و عملاً ناممکن خواهد بود. شما به اراده‎ی ابرانسانی نیاز ندارید، صرفاً راهبرد‎هایی می‎خواهید که بتوانند شما را به مسیر اصلی‎تان بازگردانند. شکل‎گیری عادت‎ها به توانایی شما در بازگشتن به مسیر بستگی دارد.»

نظریه های انگیزش

 

۱. انواع انگیزش در کسب‌و‌کار

محیط کسب‌و‌کار اهمیت خاصی دارد، زیرا در این محیط اغلب سعی می‌کنید که به خود و اطرافیانتان انگیزه بدهید. گاهی بیشتر از خود به دیگران انگیزه می‌دهید. برای دستیابی به حداکثر انگیزه و بهره‌وری برای خود و تیمتان باید بدانید که چه انگیزه‌هایی بیشترین کاربرد را در محیط کار دارند.

رایج‌ترین انگیزه‌ها در کسب‌و‌کار عبارت‌اند از:

  • انگیزه دستیابی؛
  • انگیزه پاداش؛
  • انگیزه ترس؛
  • انگیزه قدرت؛
  • انگیزه شایستگی؛
  • انگیزه نگرش؛
  • انگیزه خلاق.

۲. انواع انگیزه در ورزش

انگیزه در ورزش، همچون انگیزه در کسب‌و‌کار، هم فردی است و هم گروهی. در ورزش‌های انفرادی، هر دو نوع انگیزه درونی و بیرونی نقش مهمی در ترغیب فرد دارند. مثلا ورزشکار ممکن است انگیزه بهتر‌شدن، افزایش شایستگی و همچنین برنده‌شدن جایزه مادی را داشته باشد.

در خصوص ورزش‌های تیمی، محرک و انگیزه بیرونی غالب‌تر است و اغلب حول محور هدف مشترک برنده‌شدن یا تحمیل اراده خود به دیگران می‌چرخد.

با‌این‌حال تیم‌هایی که ترکیب و سطح پیشرفته‌ای دارند ممکن است علاوه‌بر انگیزه بیرونی، انگیزه درونی هم داشته باشند و مثلا همه اعضای تیم مشتاق باشند که برای موفقیت یکدیگر تلاش کنند.

برخی از انگیزه‌های رایج در ورزش عبارت‌اند از:

  • انگیزه دستیابی؛
  • انگیزه پاداش؛
  • انگیزه ترس؛
  • انگیزه قدرت؛
  • انگیزه شایستگی.

۳. انواع انگیزه در آموزش

در محیط‌های آموزشی، انگیزه معمولا به‌صورت نظری آموزش داده می‌شود تا توصیه‌های عملی. به همین دلیل بهترین انواع انگیزش بر نظریه‌های انگیزشی و آموزشی واقعی مانند نظریه انتظار، عدالت و انگیختگی متمرکزند.

خوشبختانه نظریه‌های انگیزشی در صورتی که به‌درستی به کار برده شوند، این قابلیت را دارند که به محرک‌های انگیزشی عملی و قدرتمندی تبدیل بشوند.

انواع انگیزه برای دانش‌آموزان

اگر دانش‌آموزید و می‌خواهید به خودتان انگیزه بدهید یا معلمید و می‌خواهید به دانش‌آموزانتان انگیزه بدهید، نظریه‌های انگیزشی آموزشی برای شما مناسب نیستند. در عوض باید از محرک‌های درونی و بیرونی زیر استفاده کنید.

انگیزه‌هایی که برای دانش‌آموزان مناسب‌اند، عبارت‌اند از:

  • انگیزه دستیابی؛
  • انگیزه پاداش؛
  • انگیزه شایستگی؛
  • انگیزه خلاق.

۴. انواع انگیزه در روان‌شناسی

همچون مبحث آموزش، روان‌شناسی و روان‌شناسان نیز بیشتر به نظریه‌های انگیزشی علاقه دارند تا توصیه‌های عملی یا علوم کاربردی. به همین دلیل است که اکثر نظریه‌های روان‌شناختی طی دوران تحصیلی آموزش داده می‌شوند.

نظریه‌های انتظار، عدالت و انگیختگی بیشترین کاربرد را در روان‌شناسی دارند.

کلام آخر درباره انواع انگیزه

آیا تا‌به‌حال به این فکر کرده‌اید که در روابط، شغل و کل زندگی‌تان چه نیرویی شما را به جلو پیش می‌راند یا از حرکت بازمی‌دارد؟ بیشتر تحت‌تأثیر چه نوع انگیزه‌ای از انواع انگیزه های ذکر شده در این مقاله هستید؟ با چه انگیزه‌ای مسیر رسیدن به موفقیت را برای خود هموار می‌کنید؟ پاسخ این پرسش‌ها را در این مقاله پیدا کردید؟

انگیزه‌ها یا درونی‌اند یا بیرونی، اما برخی از آن‌ها نقش پررنگ‌تری در رسیدن شما به موفقیت دارند. هر انگیزه عامل انگیزشی منحصر‌به‌فردی دارد، ولی شما می‌توانید هم‌زمان از چند نوع انگیزه از انواع انگیزه بهره ببرید و انگیزه خود را افزایش دهید.

بد نیست که قبل از هر چیزی یاد بگیرید که از هر انگیزه کِی و کجا استفاده کنید و اینکه کدام انگیزه‌ها برای شما مناسب هستند و نیروی انگیزشی شما را افزایش می‌دهند.برای مطالعه بیشتر درباره انواع انگیزه و آشنایی با نظریه های انگیزش کلیک کنید.

مطالعه نیز یکی از روش‌های مفید و اثربخش برای افزایش آگاهی و بهبود کیفیت زندگی است، به‌ویژه وقتی کتاب‌های مناسب را برای مطالعه انتخاب کنیم. پیشنهاد می‌کنیم این چهار کتاب عالی را که با موضوع تعریف انگیزه و هدف‌گذاری مرتبط‌اند، در فهرست مطالعه‌ خود قرار دهید.

ذهنیت برنده خرده‌عادت‌ها قدرت شروع ناقص قهرمان در مأموریت

ذهنیت برنده

خرده عادت‌ها

قدرت شروع ناقص

قهرمان در مأموریت

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *