هدفگذاری فرایند شناسایی چیزی است که برآنید به آن برسید و مقصدهای سنجشپذیر و مشخصی برای آن تعیین میکنید. اهداف نتایج مطلوبی هستند که شما یا تیمتان تعهد میدهید در چارچوب زمانی مشخصی به آنها دست یابید.
این فرایند متضمن تعیین مقصدهای بلندمدت و کوتاهمدت است که کمکتان میکنند روی اهداف اصلی متمرکز بمانید، پیشرفتتان را پیگیری کنید و به نتیجه مطلوب برسید. در این مقاله از اهمیت هدفگذاری درست و بهترین راههای رسیدن به اهداف خواهیم گفت. با ما همراه باشید.
آنچه در این مقاله میخوانید
چرا هدفگذاری مهم است؟
هدفگذاری مهم است، چون به زندگی ما جهت و منظور میدهد. وقتی اهداف را تعیین میکنید، چیزی را مشخص میکنید که میخواهید به آن دست یابید و همچنین کارهایی را که باید برای رسیدن به آن انجام دهید.
چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفهای، تعیین هدف انگیزه عملکردن به شما میدهد و احساس خواهید کرد کنترل آیندهتان را در دست دارید.
بهعلاوه اهداف کمکتان میکنند دیدگاه وسیعتری داشته باشید و بعد از رسیدن به آنها، احساس موفقیت کنید. در ادامه، چند دلیل اهمیت تعیین اهداف واقعبینانه برای شما و تیمتان را برشمردهایم.
۱. به شما احساس جهتداشتن میدهد
وقت گذاشتن برای فکرکردن به خواستههایتان در زندگی به شما احساس داشتن مقصد میدهد. مثلا ممکن است بر اساس خواستههایتان در پنج سال آینده، برنامهای پنجساله ایجاد کنید. داشتن این برنامهی بلندمدت به شما کمک میکند رؤیاپردازی صِرف را کنار بگذارید و واقعا دست به عمل بزنید.
در محل کار، تعیین اهداف به تعیین مسیری روشن برای رسیدن به خواستههای خودتان یا تیمتان کمک میکند. همچنین به تعیین وظایف اعضای تیم کمک میکند.
۲. سبب وسعت دید میشود
تعیین اهداف کمک میکند یک گام به عقب بردارید و دیدگاهی گستردهتر به چیزهایی که واقعا مهم هستند به دست آورید. این اولین مرحله برای خلق زندگی سرشار از معناست.
در محل کار نیز تعیین اهداف برای تیمها به همه امکان میدهد که تصویری کامل داشته باشند. آگاهی از هدف بلندمدت به شما (و تیمتان) انگیزه میدهد تا از دلوجان مایه بگذارید.
اگر یکی از اعضای تیم باشید، داشتن بینشی روشن از هدف تیمتان به شما انگیزه میدهد و موجب انگیزشتان میشود. کارکردن با تیم برای رسیدن به هدفی مشترک انگیزهبخش و رضایتبخش است و منظوری در اختیار تیم میگذارد.
۳. تسلط بیشتری روی آینده به شما میدهد
با تعیین اهداف فرمان زندگیتان را به دست خواهید گرفت. با نوشتن اهداف با جدیت تعیین میکنید که از زندگی چه میخواهید و این اولین مرحله برای تسلط بر آیندهتان است.
چگونه در کار و زندگی اهداف قابلدستیابی تعیین کنیم؟
حالا که میدانیم اهداف سودبخش چگونهاند، وقت آن رسیده کندوکاوی در چگونگی تعیین اهداف و رسیدن به آنها داشته باشیم.
رقی نمیکند برای تیمتان اهداف گروهی تعیین کنید یا اهداف فردی، مهم این است که کار را با اهدافی آغاز کنید که بهقدر کافی بزرگ اما همچنان واقعبینانه باشند. در ادامه، نکاتی برای تعیین اهداف شخصی و تیمی را مطرح کردهایم.
نکتههای تعیین اهداف فردی
۱. علایق خود را در نظر بگیرید
بخشی از فرایند تعیین اهداف زندگی باید تصمیمگیری درباره موارد الهامبخش و ارزشمند برای شما باشد. اگر میخواهید در بلندمدت به اهدافتان برسید، باید مشتاق آنها باشید. هدفها باید برای شما معنادار باشند و دستیابی به آنها احساس غرور به شما بدهد.
۲. اهداف مهارشدنی تعیین کنید
اگر هدفتان مبتنی بر چیزی مهارنشدنی باشد، چه به آن برسید و چه نرسید، نخواهید توانست مهارش کنید. اهداف فردی نباید به دیگران وابسته باشند. همچنین نباید به عواملی ورای اختیار شما متکی باشند. درباره چیزهایی که میتوانید یا نمیتوانید مستقیم مسئولیتشان را بر عهده بگیرید، واقعبین باشید.
۳. آینده را تجسم کنید
وقت بگذارید و جدی به زندگی مطلوبتان فکر کنید. آینده آرمانی برای شما چه ارمغانی خواهد داشت؟ مثلا اگر اهداف شغلی فردی تعیین میکنید، از خودتان سؤالاتی بپرسید که شما را در جهت درست هدایت کنند.
در حالت مطلوب، چه درآمدی میخواهید کسب کنید؟ آیا میخواهید برای خودتان کار کنید؟ میخواهید چند ساعت در روز را به کارتان اختصاص دهید؟
حتی اگر این پرسشها فورا در انتخاب یک شغل به شما کمک نکنند، حتما باعث میشوند متوجه اهداف شغلی نامطلوب خود بشوید.
نکاتی برای تعیین اهداف کاری
۱. هماندیشی کنید
پیش از نوشتن اولین هدفی که به ذهنتان خطور میکند، زمانی را اختصاص دهید تا درباره آن با تیمتان هماندیشی کنید. پرسیدن پرسشهای بزرگی مثل «اگر میدانستید که ممکن نیست شکست بخورید، چه میکردید؟» خلاقیت آنها را بیدار میکند.
۲. همه را شرکت دهید
بسیار مهم است که طی فرایند تعیین هدف، صدای همه شنیده شود. هریک از اعضای تیم باید احساس کنند میتوانند آزادانه صحبت کنند و ایدههایشان را در اهداف بگنجانند. پرسیدن نظرات همه به خلق اهدافی کمک خواهد کرد که همه در آن نقش دارند.
ایدههای همهی اعضای تیم را، هرقدر هم احمقانه باشند، بنویسید تا احساس کنند حرفهایشان شنیده شده است. با هم میتوانید هر هدف را بررسی کنید و تصمیم بگیرید برای کل تیم کارساز هست یا خیر.
۳. بپرسید چرا
بحثکردن درباره مقصد هدف گروهی مهم است تا همه به همفکری برسند. در جلسه تعیین هدف، فضای آرامی ایجاد کنید که اعضای تیم را به پرسیدن سؤال ترغیب کند و موضوع بلاتکلیفی باقی نماند.
همه اعضای تیم باید بینش مشترکی برای دلیل تعیین این هدف اشتراکی داشته باشند. این امر باعث میشود که تیم بهروشنی دریابد میخواهد به چه چیزی برسد و کارکردن با هم را برای همه آسانتر میکند.
۱۰ نکته برای رسیدن به هدف
تعیین هدفْ تازه شروع کار است. بعد از شناسایی اهداف، دستیابی به آنها کارزار کامل دیگری است. کارکردن برای دستیابی به اهداف گاهی طاقتفرساست. در ادامه، ده نکته مفید برای تعیین هدف و چگونگی رسیدن به اهداف زندگی با تمام توان را بیان کردهایم.
۱. هدفهای هوشمندانه داشته باشید
اگر اهدافتان هوشمندانه نباشند، به آنها دست نمییابید. اهداف هوشمندانه باید ویژگیهای زیر را داشته باشند:
- مشخص باشند: اهداف مبهمی که از آنها چیز مشخصی به دست نمیآورید، به جایی نمیرسند. لاک و لاثام، پژوهشگران خالق نظریه تعیین هدف، دریافتند که در ۹۰درصد تحقیقات انجامشده، اهداف مشخص و چالشبرانگیز بیش از اهداف آسان منجر به عملکرد بهتر شدهاند. پس یا اهداف «همه سعیات را بکن» تعیین کنید یا اصلا هدفی تعیین نکنید. شما و کارمندانتان باید هدفهای کوتاهمدت روشن و ثابتی داشته باشید تا از تعیین اهداف احتمالی که بسیار گسترده و در نتیجه طاقتفرسا هستند و عملیکردن آنها زیادی دشوار است، بپرهیزید.
- قابلاندازهگیری باشند: پس از تعیین اهداف مشخص، مهم است که بتوانید موفقیت یا تکمیل هدف را اندازهگیری کنید. لزومی ندارد از روشهای مرسوم مثل مقیاسهای عددی یا آمار استفاده کنید، فقط هدف باید حسی از سنجشپذیری داشته باشد تا معلوم باشد چهوقت به هدفتان رسیدهاید یا به آن نزدیک شدهاید.
- دستیافتنی باشد: هدف هوشمندانه باید در دسترس باشد. به دادهها، تجزیهتحلیل و پژوهش برای تعیین اهداف دستیافتنی تکیه کنید.
- متناسب باشد: لازم است هر هدفی که برای افراد یا تیمها تعیین میشود با اهداف کوچکتر کل شرکت متناسب باشد. البته تکمیل هدف مهم است و رسیدن به اهداف یا کارکردن برای رسیدن به آنها ایدهای کلی است که باید هنگام تعیینشان در نظر گرفته شود، اما این امر وقتی واقعا سودبخش است که اهداف سازنده باشند و به طریقی در موفقیت شرکت نقش داشته باشند. بهویژه برای مدیران مهم است که به کارمندان کمک کنند اهدافشان را به اهداف گستردهتر در سطح تیمی و شرکتی پیوند دهند. یکی از بهترین راههای انگیزهدادن به کارمندان این است که مطمئن شوید آنها میدانند کارشان چه نقشی در تصویر بزرگتر شرکت دارد.
- مبتنی بر زمان باشد: اهداف باید با زمان تناسب داشته باشند. اصلا سازنده نیست که مهلت انجام کاری ساده در آینده خیلی دور یا مهلت انجام کاری پیچیده و زمانبر در آیندهای نزدیک تعیین شود. این یکی از ایرادهای رایجی است که انگیزهی کارکنان را بهشدت کاهش میدهد. یا زمان زیادی در اختیار دارند و خودشان را وادار به پیشروی نمیکنند یا نمیتوانند اهداف را در چارچوب زمانی ارائهشده تکمیل کنند و احساس فشار و بیانگیزگی میکنند.
با تعیین اهدافی که این ویژگیها را داشته باشند، خودتان را برای رسیدن به موفقیتهای بزرگتر مهیا میکنید.
۲. اهداف را بنویسید
درباره اهداف فقط خیالپردازی نکنید، قلم و کاغذ بردارید و آنها را بنویسید. این کار اهدافتان را ملموستر میکند و واقعیتر به نظر میرسند. دکتر گِیل متیوس از دانشگاه دومینیکن کلیفرنیا در پژوهشی اثربخشی نوشتن اهداف را نشان داد.
طبق تحقیقات او، کسانی که اهدافشان را مینویسند در مقایسه با دیگران شانس بیشتری برای رسیدن به اهداف بیشتر دارند.
۳. اهدافتان را قابلدیدن کنید
برای آنکه حواستان به اهدافتان باشد، آنها را بعد از نوشتن جلوی چشمتان بگذارید. باید جایی باشند که مرتب به آنجا سر میزنید تا همواره به شما یادآوری شود که میخواهید کجا باشید.
اگر اهداف فردی هستند، آنها را روی یخچال یا آینهی دستشویی بگذارید تا هر روز صبح تلنگری باشد برای جایی که میخواهید به آن برسید.
مقالات پیشنهادی سردبیر
اهداف گروهی باید جایی باشند که همهی اعضای تیم بتوانند آنها را ببینند، مثلا روی تابلوی اعلانات یا در نرمافزارهای برخط مدیریت گروهی.
۴. اهداف را به هدفهای کوچکتر تقسیم کنید
از آن جایی که اغلب اوقات اهدافْ بلندمدت و ذاتا خلاصه و مبهم هستند، برای اینکه قابلفهمتر شوند آنها را خرد کنید. از «نردبان هدف» استفاده کنید.
هدف اصلی را روی اولین پلهی نردبان بنویسید. با نوشتن اهداف کوچکتری که لازم است برای دستیابی به هدف اصلی به آنها برسید، پلههای دیگر نردبان را بررسی و پر کنید.
جیمز کلییر در کتاب «خردهعادتها» میگوید: «تعیین هدف، مشکل جدی سوگیری بقا را دارد. ما روی افرادی که پیروز شدهاند، یعنی بازماندهها تمرکز میکنیم و بهاشتباه تصور میکنیم که انتخاب اهداف بلندپروازانه باعث پیروزی آنها شده است؛ درحالیکه تمام افرادی را نادیده میگیریم که همان اهداف را داشته؛ اما موفق نشدهاند.
تمام شرکتکنندگان المپیک مدال طلا میخواهند. هر کاندیدا میخواهد پیروز شود. افراد موفق و ناموفق اهداف یکسانی دارند، پس اهداف نمیتوانند وجه تمایز برنده از بازنده باشند. هدفِ «پیروزی در تور دو فرانس» نبود که دوچرخهسواران بریتانیایی را بر صدر این ورزش قرار داد. آنها سالهای گذشته هم میخواستند پیروز شوند، مانند هر تیم حرفهای دیگر. این هدف همیشه وجود داشت. تنها زمانی به نتیجهای متفاوت دست پیدا کردند که سیستمی از پیشرفتهای کوچک و مستمر را عملیاتی کردند.»
۵. برنامهای تدوین کنید
حالا که میدانید برای رسیدن به چه چیزی تلاش میکنید، وقت آن رسیده که درباره نحوه رسیدن به آن تأمل کنید. مراحل جداگانهای را بنویسید که برای دستیابی به اهداف باید پشتسر بگذارید. طراحی برنامه عملی شما را در این مسیر هدایت میکند.
وقتی مراحل برنامه را پشتسر گذاشتید، آن را خط بزنید تا ببینید چقدر دیگر باید پیش بروید و احساس خوشبینانهای به پیشرفتتان داشته باشید.
۶. اقدام کنید
اهداف به خودی خود به دست نمیآیند. بعد از طراحی برنامهای روشن برای طرز رسیدن به اهداف، وقت عمل فرا میرسد. برنامهتان را عملی کنید. حتی کوچکترین کارها شما را یک گام به هدف اصلی نزدیکتر میکنند.
۷. دیدگاه منطقی داشته باشید
شاید بهآسانی همه فکر و ذکرتان رسیدن به اهدافتان شود. شاید به نقطهای برسید که احساس کنید هر کاری که لازم است میکنید تا به هدف نزدیکتر شوید، اما همچنان ممکن است بهشدت خسته شوید و حتی هدف را رها کنید.
با داشتن زندگی متعادل از این خستگی مفرط بپرهیزید. گاهی خارج از برنامه به خودتان استراحت دهید و تصویر بزرگتر را نگاه کنید. مهربانی با خودتان را تمرین کنید و به خودتان زمان دهید.
۸. موانع احتمالی را شناسایی کنید
باواقعبینی بدانید که قرار است در این مسیر با چالشهایی روبهرو شوید. این مشکلات احتمالی را بشناسید و یادداشت کنید. آگاهی به موانع احتمالی کمک میکند که اگر در طول مسیر موفقیت با آنها مواجه شدید، خیلی هراسآور نباشند.
۹. مسئولیتپذیر باشید
تلاش برای رسیدن به هدف، آن هم کاملا دست تنها، ممکن است طاقتفرسا باشد و احساس تنهایی به شما بدهد. مسئولیتپذیری کمکتان میکند پیشرفت دائمی و باثباتی داشته باشید و همواره برای رسیدن به اهدافتان بکوشید.
با درمیانگذاشتن اهدافتان با یکی از دوستان، خودتان را پاسخگو نگه دارید. اگر هدف گروهی باشد، اهداف تیمتان را با تیم دیگری در میان بگذارید.
۱۰. تأمل و اصلاح کنید
شاید در بازه زمانی دلخواهتان به اهدافتان نرسیده باشید. شاید اهدافتان زیادی غیرواقعبینانه بودهاند. ایرادی ندارد. بهجای احساس شکست، وقت بگذارید و اهدافتان را مرور کنید و ببینید چه چیزهایی قابلتغییرند. شاید لازم باشد اهدافتان را اصلاح کنید یا برنامهتان را کمی تغییر دهید تا به هدفها برسید.
برای تعیین اهداف زندگی و رسیدن به آنها آمادهاید؟
حالا که اهمیت اهداف را درک کردهاید، وقت آن رسیده که اولین گام برای تعیین اهداف و دستیابی به آنها را بردارید. فرقی نمیکند اهداف فردی باشند یا برای تیمتان، فرایند هدفگذاری ممکن است به پیداکردن مقصد و معنای زندگی به شما کمک کند.
فشار زیادی به خودتان و اعضای تیمتان وارد نکنید. حتی اگر به همه هدفها نرسید، فقط نوشتن آنها حس عمیقتری از رضایت و موفقیت به شما خواهد داد. برای مطالعه بیشتر کلیک کنید.
مطالعه نیز یکی از روشهای مفید و اثربخش برای افزایش آگاهی و بهبود کیفیت زندگی است، بهویژه وقتی کتابهای مناسب را برای مطالعه انتخاب کنیم. پیشنهاد میکنیم این چهار کتاب عالی را که با موضوع انگیزه و هدفگذاری مرتبطاند، در فهرست مطالعه خود قرار دهید.
ذهنیت برنده |
خرده عادتها |
قدرت شروع ناقص |
قهرمان در مأموریت |