اعتماد به نفس به زبان ساده چیست؟

اعتماد به نفس

 

 

اعتماد به‌ نفس  داشتن به چه معنی است؟ وقتی می‌گویید اعتماد به‌ نفس  ندارید، یعنی دقیقا چه چیزی کم دارید؟ شاید هم بهتر باشد از زاویه‌ای دیگر به این موضوع نگاه کنیم. وقتی می‌گویید اعتماد به‌ نفس  دارید، این حالت را چطور توصیف می‌کنید؟

احتمالا تعریفی ساده ارائه کنید. ممکن است به‌سادگی بگویید اعتماد به‌ نفس  دارید یا ندارید، ولی دقیقاً منظورتان چیست؟

 

اعتماد به نفس داشتن به چه معنی است؟

وقتی به اعتماد به ‌نفس فکر می‌کنم، فورا دو کلمه به ذهنم می‌رسد: اعتماد و باور.

فرض کنید من شناگرم و به خودم مطمئنم که می‌توانم در مسابقه‌ی شنای آزاد ۱۵۰۰ متر شرکت کنم، اما برای شرکت در شنای ۲۰۰ متر پروانه اعتماد به‌ نفس  ندارم. من به توانایی خودم برای شنای آزاد اطمینان دارم، اما برای موفقیت در شنای پروانه خودم را باور ندارم.

 اعتماد به نفس تعریف روانشناسان

یا فرض کنید من بازیکن خط حمله هستم. من برای ضربه‌ کات‌دار به خودم اطمینان دارم، اما برای فرستادن یک پاس عمقی به خودم اعتماد ندارم.

بنابراین در نگاه اول مشخص است که اعتماد به‌ نفس  یعنی اعتماد و باور داشتن به خودتان و توانایی‌هایی که دارید. این همان تعریفی است که اگر معنی این کلمه را در هر جایی جست‌وجو کنید، پیدا خواهید کرد. حالا شاید با خودتان فکر کنید چرا می‌خواهیم بیشتر این موضوع را باز کنیم؟

خب راستش چون کلماتی مانند باورداشتن و اعتمادداشتن تعاریفی بسیار وسیع دارند. اینکه به خودتان اعتماد دارید عالی است، اما چندان توضیح نمی‌دهد که در لحظه‌ای که به خودتان اعتماد دارید دقیقا چه احساسی دارید.

به همین دلیل باید بیشتر بررسی کنیم تا وضعیت احساسی و روحی قابل‌تکرار را درک کنیم.

چرا باید اعتماد به نفس را برای خودتان تعریف کنید؟

شناسایی معنای واقعی اعتماد به‌ نفس  برای خودتان به این دلیل اهمیت دارد که قرار است تلاش ‌کنید تا آن حالت را دوباره تکرار کنید. یعنی یک طرز فکر و احساس را شناسایی و فکر می‌کنید که این حالت به‌معنی اعتماد به‌ نفس  داشتن است.

بنابراین اعتماد به‌ نفس  به‌عنوان محصولی فرعی در نظر گرفته می‌شود. وقتی بفهمید که معنی واقعی اعتماد به‌ نفس  داشتن چیست، این دانش مانند خودرویی عمل می‌کند که حالت اعتماد به‌ نفس  داشتن را برای شما به ارمغان می‌آورد.

برای یک ورزشکار داشتن عملکردی ثابت مطلوب است. شما دوست ندارید بازیکنی متغیر باشید که یک روز بدرخشید و روز بعد به نظر برسد اصلا یادتان رفته چطور باید بازی کنید. چیزی که باید برایش تلاش کنید داشتن عملکردی تکرارپذیر است.

حالا فکر می‌کنید چطور باید این ثبات را به دست آورد. آیا این ثبات با تمرکز روی به‌دست‌آوردن اجباری بازده مدنظرتان به دست می‌آید؟ نه. برای رسیدن به این ثبات باید یک رویکرد ثابت داشته ‌باشید.

جدا از اینکه در روزهای نزدیک به رقابت تمرین می‌کنید (و جدا از کارهایی که در تعطیلات بین فصل انجام می‌دهید)، راه دیگری که سبب می‌شود قطعا بازیکنی باثبات باشید چیست؟

ماندن در شرایط ثابت روحی و احساسی

وقتی با ذهنیتی که به‌عنوان بهترین عملکرد خود شناسایی‌اش کرده‌اید در همه‌ بازی‌ها حاضر شوید، احتمال موفقیت و پایداری شما بیشتر خواهد شد. دقیقا به همین دلیل ضروری است معنی اعتماد به‌ نفس  را برای خودتان تعریف کنید.

چون همه می‌دانند حاضرشدن در بازی‌ها یا مسابقات با اعتماد به‌ نفس  زیاد مسئله‌ای حیاتی است. بااین‌حال آیا می‌دانید این دقیقا به چه معنی است؟ اگر مقصد خود را نشناسید، به‌نظرتان آیا موفق می‌شوید خودتان را به آنجا برسانید؟

بله، ممکن است هر چند وقت یک بار شانس بیاورید و ببینید اعتماد به‌ نفس  دارید، اما این اتفاق مدام تکرار نمی‌شود و شما تسلطی بر آن ندارید.

وقتی برای خودتان تعریف کنید که اعتماد به‌ نفس  داشتن به چه معنی است، می‌توانید تصویری واضح داشته ‌باشید تا در هر بار اجرا تلاش کنید آن تصویر را محقق کنید. ممکن است شما در شرایط روحی مختلفی مانند افسردگی قرار بگیرید اما باید باز هم اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و برای درمان افسردگی تلاش کنید.

اعتماد به نفس خودتان را بسازید

برای اینکه به نقطه‌ای برسید که کنترل اعتماد به‌ نفس  خود را به دست بیاورید، باید کمی خود را تحلیل کنید. باید به تجربه‌های گذشته‌ خود نگاه کنید و خودتان را از چشم‌اندازی بیرونی بررسی کنید.

وقتی این کار را بکنید، به اطلاعات و قطعات ارزشمندی می‌رسید که می‌توانید از آنها برای ساختن چیزی استفاده کنید که برای شما به‌معنی اعتماد به‌ نفس  داشتن هستند.

جیمز اسمیت در کتاب «چطور اعتماد به‌ نفس  داشته باشیم»، می‌گوید: «اگر افراد نتوانند شکست‌هایشان را به اشتباهاتشان ربط دهند، بهبود و پیشرفت دشواری خواهند داشت. از درون‌نگری و فکر به اینکه چرا همه‌چیز طبق مرادمان پیش نرفته است، تا بازاریابی هوشمندانه مانند آزمون‌های دوبخشی آ/ب. فرض کنیم شما کسب‌وکاری راه‌اندازی می‌کنید و تی‌شرت دل‌خواهتان را می‌فروشید. روزهایی که فروش خوبی دارید ممکن است با خود فکر کنید فروشنده‌ی بی‌نظیری هستید، اما روزهایی که فروشتان خوب نیست سوگیری خودخدمتی وارد عمل می‌شود و این‌طوری نتیجه‌گیری می‌کنید که «هوا خوبه» و به‌خاطر همین امروز کسی محصولم را نخریده است. اما اگر وقتی چیزی خوب پیش نمی‌رود درون‌نگرانه بیندیشیم، می‌توانیم همه‌چیز را عملی کنیم.»

 

کاری که می‌خواهم بکنم این است که شما را با تمرینی آشنا کنم که خودم از آن برای ورزشکارانی که با من کار می‌کنند استفاده می‌کنم. این تمرین سه گام مختلف دارد: اول می‌خواهیم ببینیم کمترین اعتماد به‌ نفس  را چه زمانی دارید.

انواع اعتماد به نفس

بعد می‌خواهیم با همکاری هم زمانی که بیشترین اعتماد به‌ نفس  را دارید کشف کنیم. مرحله سوم این است که از اطلاعات جمع‌آوری‌شده در دو مرحله‌ قبلی برای نوشتن شرح اعتماد به‌ نفس  خودتان استفاده کنید.

کِی کمترین اعتماد به نفس  را دارید؟

اول باید با یک تمرین خودآگاهی شروع کنیم. به‌خوبی بررسی کنید کِی احساس می‌کنید کمترین اعتماد به‌ نفس  را دارید. این‌طوری می‌توانید نیروهایی را درک کنید که چه به صورت درونی و چه بیرونی کار می‌کنند تا اعتماد به‌ نفس  شما را کاهش دهند.

توصیه می‌کنم برای تمام این فرایند یک دفتر یادداشت داشته‌ باشید. این‌طوری سابقه‌ای مکتوب از چیزهایی که فهمیده‌اید خواهید داشت و انجام تمرینات هم برای شما ساده‌تر خواهد شد.

اول باید به بازی یا تمرینی فکر کنید که در آن به‌شدت به خودتان شک کرده‌ بودید. در آن تمرین یا بازی، هر کاری که می‌کردید درست به نظر نمی‌رسید و تمام اعتمادی که قبلا به مهارت‌های خودتان داشتید از بین رفته ‌بود. آیا چنین خاطره‌ای در ذهن دارید؟

می‌دانم خوشایند نیست که بخواهید به آن خاطره فکر کنید، اما لازم است. حالا باید دقیقا آن احساس را با جزئیات کامل روی کاغذ بیاورید. بنویسید در اطرافتان اوضاع از چه قرار بوده، به چه فکر می‌کردید و چه احساسی داشتید.

نوع نوشتن شما و نوع شکل‌دادن افکار در ذهنتان به خودتان مربوط است. شاید فکر کنید نوشتن در قالب داستان برایتان ساده‌تر است و به این شکل می‌توانید صحنه و تمام اتفاقات را توضیح دهید.

شاید هم برای شما ساده‌تر باشد جمله‌هایی متفاوت در ارتباط با این شرایط، افکار و احساسات بنویسید و شرایط را در زمانی که کمترین اعتماد به‌ نفس  را داشتید شرح دهید.

به‌هرحال مسئله مهم این است که واقعا نگاهی عمیق به درون خود داشته ‌باشید و بتوانید زمان‌هایی را که کمترین اعتماد به‌ نفس  را داشته‌اید، شناسایی کنید.

چند نمونه‌ از موقعیت‌هایی که در آن‌ها کمترین میزان اعتماد به‌ نفس  را داشته‌ام:

  • وقتی مربی مرا نیمکت‌نشین می‌کند.
  • بعد از اینکه در تمرین یا بازی اشتباهی مرتکب شده‌ام.
  • زمانی که مربیان سرشان را به نشانه تأسف تکان داده‌اند (واکنش منفی داشته‌اند).
  • موقعی که هفته‌ قبل از بازی تمرینات بدی را پشت‌سر بگذارم.
  • هنگامی که قبل از بازی یکی از بچه‌ها رفتاری بسیار بد داشت و به من گفت که همه‌ی کارها را اشتباه انجام می‌دهم.

کِی بیشترین اعتماد به نفس را دارید؟

پس از اینکه این طوفان فکری‌تان به اتمام رسید و موقعیت‌هایی را که کمترین اعتماد به‌ نفس  را داشته‌اید یادداشت کردید، کاغذ را برگردانید و به سراغ سر دیگر طیف بروید؛ به زمان‌هایی فکر کنید که بیشترین اعتماد به‌ نفس  را داشته‌اید.

برای این کار شاید بخواهید به زمان‌هایی فکر کنید که واقعا از عملکرد خود راضی بوده‌اید. مثلا زمان‌هایی که تقریبا از قبل از شروع بازی هم می‌دانستید که قرار است خوب بازی کنید.

اعتماد به نفس به چه معناست

این زمان‌ها شاید نسبت به خاطراتی که در تمرین قبلی به یاد آورده‌اید بیشتر باشند یا به گذشته‌ای دورتر برگردند. در هر صورت، وقتش رسیده بفهمید وقتی بیشترین اعتماد به‌ نفس  را دارید اوضاع چطور است.

وقتی توانستید زمانی را که واقعا به خودتان اعتماد داشته‌اید شناسایی کنید، وقتش رسیده که این شرایط و چگونگی آن را شرح دهید.

اطراف شما چه اتفاقی در حال افتادن بود؟ آیا مربی‌ها چیزی برای هدایتتان گفته‌ بودند یا وسط بازی اتفاق افتاد؟ چه کسی داشت تماشا می‌کرد؟ در هفته‌ منتهی به این بازی تمرینات شما به چه صورت پیش رفته ‌بود؟ آیا بازی‌های اخیرتان واقعا خوب پیش رفته‌ بود؟

همچنین باید شرح دهید که به چه فکر می‌کردید و چه احساسی داشتید. تمام جزئیات افکاری که در سرتان بود و احساساتتان را شرح دهید. این احساسات را با الفاظ خودتان بیان کنید.

فقط نگویید: «اعتماد به‌ نفس  داشتم» مگر اینکه این جمله واقعا کل احساسات شما را توصیف کند. سعی کنید بیشتر شرح دهید، مثلا: «آرام بودم و خوش می‌گذشت.»

چند نمونه‌ از موقعیت‌هایی که در آن‌ها بیشترین میزان اعتماد به‌ نفس  را داشته‌ام:

  • وقتی بیشترین اعتماد به‌ نفس را دارم که بقیه‌ افراد به من اعتماد دارند.
  • هم‌تیمی‌ها و مربی‌ام به من می‌گفتند که چقدر خوب بازی می‌کنم.
  • بقیه هیجان‌زده به نظر می‌رسیدند.
  • به من گفتند: «تو توی زمین فوق‌العاده‌ای» و «خوشحالم که تو توی تیم ما هستی.»
  • بخش دانشجوها خیلی هیجان‌زده بودند.
  • قبل از اینکه بازی شروع شود، احساس کردم آرام و آزادم (خوش می‌گذرد.)
  • اخیراً خیلی خوب بازی می‌کردم.

نوشتن شرح اعتماد به نفس ‌

حالا باید با اطلاعاتی که جمع‌آوری کرده‌اید چه کنید؟ خب تا اینجا باید به تصویری واضح از وقتی بیشترین اعتماد به‌ نفس  را دارید و وقتی اعتماد به‌ نفس  ندارید رسیده ‌باشید.

اگر هدفتان این است که اختیار اعتماد به‌ نفس  خود را به دست بگیرید، باید تعریفی واضح از معنی و الزامات داشتن اعتماد به‌ نفس  خود داشته ‌باشید. ببینید چه اتفاقی می‌افتد که احساس می‌کنید اعتماد به‌ نفس  ندارید.

حالا ببینید چه اتفاقی می‌افتد که حس می‌کنید اعتماد به‌ نفس  دارید. آیا می‌توانید در یک جمله‌ ساده شرح دهید حالتی که بیشترین اعتماد به‌ نفس  را دارید به چه معنی است؟

این همان جمله‌ای است که اعتماد به‌ نفس  شما را شرح می‌دهد، مثلا برای من اعتماد به‌ نفس  یعنی:

  • آرام هستم و خوش می‌گذرد.
  • شاد هستم و قدردان که بازی می‌کنم.
  • در تمرینات قبل از بازی عملکردی ثابت داشته‌ام.
  • متمرکزم و درباره‌ موفقیت خودم فکر می‌کنم.
  • احساس قدرت می‌کنم و برای اجرا آماده‌ام.

وقتی شرح اعتماد به‌ نفس  خود را نوشتید، این شرح می‌تواند چراغ راهی برای شما باشد تا در هر بازی از آن استفاده کنید. دیگر نیازی نیست فقط تلاش کنید اعتماد به‌ نفس  داشته باشید، بلکه باید شرایطی را ایجاد کنید که به‌گفته‌ خودتان در آن شرایط واقعا احساس می‌کنید اعتماد به‌ نفس  دارید.

در این مقاله فهمیدم اعتماد به نفس چیست و کمبود و نداشتن اعتماد به نفس یعنی چه؟ با انواع اعتماد به نفس آشنا شدیم اگر دوست دارید بیشتر مطالعه کنید به این سایت سر بزنید.

سخن پایانی

اگر هدفتان این است که اعتماد به‌ نفس  خود را تقویت کنید، باید تعریفی واضح از معنی و الزامات داشتن اعتماد به‌ نفس  خود داشته ‌باشید. در این مقاله، شیوه‌ای سه‌مرحله‌ای را توضیح دادیم که به‌کمک آن می‌توانید به این تعاریف دست یابید.

مطالعه نیز یکی از روش‌های مفید و اثربخش برای افزایش آگاهی و بهبود کیفیت زندگی است، به‌ویژه وقتی کتاب‌های مناسب را برای مطالعه انتخاب کنیم. پیشنهاد می‌کنیم این دو کتاب عالی را که با موضوع اعتماد به‌ نفس  مرتبط‌اند، در فهرست مطالعه‌ خود قرار دهید.

چرا تابه‌حال کسی این‌ها را به من نگفته بود؟ چطور اعتمادبه‌نفس داشته باشیم

چرا تابه‌حال کسی این‌ها را به من نگفته بود؟

چطور اعتمادبه‌نفس داشته باشیم

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *