کارل یونگ، روانشناس مشهور سوئیسی، برای اولین بار، ایدهی شخصیت درونگرا و برونگرا در انسان را در اوایل دههی ۱۹۰۰ مطرح کرد. اما تیپهای مختلف درونگرایی اخیراً ابداع و تعریف شدهاند. در ۲۰۱۱، روانشناس و محققی به نام جاناتان چیک مدلی برای انواع شخصیتهای درونگرا ارائه داد. او انواع شخصیتهای درونگرا را به چهار گروه
بحث درونگرایی یا برونگرایی این روزها بسیار داغ است! بسیاری کنجکاوند که بفهمند تیپ شخصیتی نزدیک به کدامیک از این دو را دارند. برای مقدمه، یکی از سادهترین روشها را به شما معرفی میکنیم. حتماً دقت کردهاید که همهی ما هرازگاهی به مقداری زمان برای خودمان نیاز داریم. این نیاز بهتنهایی برای برخی کمتر و
آیا احساس میکنید که فردی درونگرایید؟آیا تصور میکنید که درونگرابودن شما در دنیایی که ظاهراً برای افراد برونگرا طراحی شده مشکلساز است؟آیا تلاش میکنید در دنیای آدمهای برونگرا تواناییهایتان را به دیگران نشان دهید؟آیا در تلاش برای یافتن راههایی برای پیشرفت و موفقیت هستید؟ احتمالاً تلاش میکنید با درونگرابودن خود کنار بیایید. شاید احساس میکنید
اغلب خودمان را در گروه درونگراترین درونگراها یا برونگراترین برونگراها تصور میکنیم، اما فهمیدن محل قرارگیری شخص در این طیف شخصیتی همیشه به همین سادگی نیست. دکتر گریس تورک، روانشناس سلامت، در این خصوص میگوید: «بسیاری از ما، وقتی به درونگراها یا برونگراها فکر میکنیم، پیشفرضهایی در ذهن داریم» و بسیاری از این باورها لزوماً
کودکان درونگرا اغلب با کودکان خجالتی اشتباه گرفته میشوند، اما این دو با هم فرق دارند. ممکن است والدین متوجه شوند که کودکشان بهاندازهی اکثر بچهها اجتماعی نیست. شاید کودکشان ترجیح میدهد وقتش را تنهایی صرف مطالعه یا فعالیتهای فردی دیگر کند و اشتیاقی برای همراهی سایر بچهها نداشته باشد. این والدین، که کودکی سازگار
درونگرایی یکی از ویژگیهای شخصیتی است و مشخصهاش ترجیحدادن تنهایی و محیطهای آرام است. از طرف دیگر، افسردگی یکی از مشکلات سلامت روان است و شامل غم و ناامیدی مداوم میشود. ممکن است احتمال تجربهی خستگی اجتماعی در درونگراها بیشتر باشد، اما هر دو گروه درونگراها و برونگراها ممکن است انواع مشکلات هیجانی مانند افسردگی
اصطلاح «کهنالگو» در یونان باستان بهمعنای «الگوی اصلی» بود و یونگ در نظریه «روانِ انسان» از مفهوم کهنالگو استفاده کرد. او دوازده کهنالگوی شخصیتهای اسطورهای و جهانی را در ناخودآگاه جمعی ما شناسایی کرد. طبق تعریف یونگ، این دوازده نوع اولیه طیفی از انگیزههای اساسی انسان را نشان میدهند. هریک از ما یک کهنالگوی غالب
طرحوارهدرمانی راهکاری نوین برای کمک به مراجعانی است که درمانِ شناختیرفتاری برایشان ثمربخش نبوده است. این روش با هدفِ کاهش علائم و ارتقای کیفیت زندگی به مراجعان برای مقابله با مشکلات روانی یاری میرساند. طرحواره درمانی بر پایهی ایده درمانِ «طرحوارههای ناسازگار اولیه» بنا شده است. این طرحوارهها که در دوران کودکی شکل میگیرند، نقش
طرحوارهدرمانی برای اختلال شخصیت مرزی (BPD) نوعی رواندرمانی است که بر شناسایی و تغییر الگوهای فکری ناسالم و غیرواقعی تمرکز دارد. این درمان شامل برخی عناصر سنتی درمان شناختیرفتاری (CBT) است، اما برخی عناصر از سایر انواع رواندرمانی را نیز در بر میگیرد. با ما همراه باشید تا اطلاعات بیشتری درباره این روش درمانی کسب
طرحواره درمانی یا همان اسکیما تراپی نوعی رویکرد درمانی است که «طرحوارهها» را هدف قرار میدهد. اصطلاح طرحواره بهلحاظ بالینی برای توصیف الگوهای فکری مخربی استفاده میشود که باعث میشوند فرد درگیر رفتارهای ناسالم بشود یا در حفظ روابط بزرگسالیاش به مشکل بربخورد. تصور میشود که طرحوارهها در دوران کودکی شکل میگیرند، بهویژه در کودکانی