علائم افسردگی در زنان متاهل | باید ها و نباید ها + ویدئو

 
فرازونشیب‌های زندگی زناشویی طبیعی‌اند، اما اگر مدام احساس ناامیدی می‌کنید، شاید دچار افسردگی ناشی از زندگی مشترک شده باشید. می‌گویند ازدواج زن و مرد را به هم پیوند می‌دهد تا یک عمر در سختی و آسانی کنار هم باشند، اما کنارآمدن با این تغییر بزرگ چندان آسان نیست، به‌خصوص برای زنان. بسیاری از دختران جوان اصلاً آمادگی لازم برای تحمل بار زندگی مشترک را ندارند و به‌سرعت زندگی به کامشان تلخ می‌شود. در این مقاله درباره‌ی اثرات روانی و عاطفی ازدواج بر زنان توضیح می‌دهیم. با ما همراه باشید.

آیا دچار افسردگی شده‌ام؟

دست‌وپنجه نرم‌کردن با مشکلات یا دچار غم و اندوه شدن حتماً به‌معنی ابتلا به افسردگی نیست. برای تأیید ابتلا به افسردگی فرد باید حداقل دو هفته علائمی مشخص را بروز بدهد. بعضی از مهم ترین علائم افسردگی عبارت‌اند از:

• اضطراب؛
• مشکل تمرکز؛
• احساس غم یا ناامیدی؛
• تحریک‌پذیری و زودرنجی؛
• لذت‌نبردن از فعالیت‌های محبوب سابق؛
• خیلی کم یا خیلی زیاد خوابیدن؛
• کاهش اشتها یا پرخوری؛
• افکار خودکشی.

اگر به خودکشی فکر می‌کنید یا کسی را می‌شناسید که دچار این افکار شده است، فوراً با شماره‌ی ۱۲۳ تماس بگیرید و کمک بخواهید.

افسردگی ناشی از ازدواج چه علائمی دارد؟

فکر می‌کنید زندگی مشترک باعث افسردگی‌تان شده است؟ خیلی‌های دیگر هم مثل شما هستند. اگر زندگی مشترک سبب می‌شود احساس یأس و ناامیدی کنید، ممکن است متخصص سلامت روان تشخیص دهد که دچار افسردگی موقعیتی شده‌اید. افسردگی موقعیتی یعنی موقعیت فعلی شما موجب بروز افسردگی شده است و این حالت همیشگی نیست.

دکتر اَمبر رابینسون در این باره می‌گوید: «ما نمی‌توانیم قطعی بگوییم که چه عواملی باعث بروز افسردگی می‌شوند، اما رابطه‌ی عاطفی مشکل‌دار قطعاً در بروز علائم افسردگی نقش دارد. فرض کنید امشب می‌خوابید و فردا صبح که بیدار می‌شوید اوضاعتان معجزه‌وار بهتر شده است. به‌نظرتان دلیل این تغییر ناگهانی چه بوده است؟ اگر جوابتان ارتباط واضحی با رابطه‌ی عاطفی شما دارد، احتمالاً این رابطه یکی از عوامل ایجادکننده‌ی مشکل شماست.»

علائم افسردگی ناشی از ازدواج برای هرکس متفاوت است، بااین‌حال علائم رایجی وجود دارند که اتفاقا با علائم سایر انواع افسردگی هم مشترک‌اند. برخی از این علائم عبارت‌اند از:

• اختلال اضطراب؛
• اجتناب از گفت‌وگو درباره‌ی مسائل مهم؛
• تغییر عادات خواب؛
• ناامیدی؛
• کناره‌گیری عاطفی؛
• تغییر پی‌درپی خلق‌وخو؛
• نداشتن احساس به شریک زندگی؛
• خیانت عاطفی یا جنسی؛
• تحریک‌پذیری؛
• فاصله‌گرفتن از شریک زندگی؛
• بی‌علاقگی به فعالیت‌های مشترک با شریک زندگی؛
• کاهش میل جنسی؛
• بیش از حد بیرون خانه وقت گذراندن؛
• روی‌آوردن به مواد مخدر.

علل افسردگی ناشی از ازدواج

۱. دشواری گذر از دوران مجردی به دوران زندگی مشترک

بعد از ازدواج، معمولا زنان بسیاری از اختیارات خود را از دست می‌دهند و شوهر و خانواده‌اش آن‌ها را به دست می‌گیرند. از دست رفتن استقلال دوران مجردی و نداشتن زمان کافی برای پیگیری اهداف و علایق شخصی بعضی از زنان را دچار افسردگی ناشی از ازدواج می‌کند.

۲. فشار هم‌زمان کارکردن بیرون خانه و رسیدگی به امور خانه

بسیاری از زنان شاغل برای برقراری تعادل بین زندگی کاری و شخصی خود دچار مشکل می‌شوند و این احساس گناه که نتوانسته‌اند هیچ‌کدام از وظایفشان را به‌درستی انجام دهند، به‌مرور سبب کاهش اعتمادبه‌نفسشان می‌شود. اگر زن بچه داشته باشد، اوضاع بدتر هم می‌شود و این فشار مستمر ممکن است منجر به بروز افسردگی ناشی از ازدواج شود.

۳. دوری از خانواده و از دست‌ دادن حمایت آن‌ها

وقتی زنان خانه‌ی پدری خود را ترک می‌کنند و به خانه‌ی همسر می‌روند، ممکن است به‌شدت دچار اضطراب جدایی شوند. همچنین امکان دارد که پس از چند ماه حمایت‌ مرد کاهش یابد یا حتی رنگ عوض کند و اخلاقش به‌کل تغییر کنند. این مسائل به زن احساس رهاشدگی می‌دهند و ممکن است به افسردگی او بینجامند.

کمک‌گرفتن از متخصصان برای مقابله با افسردگی ناشی از ازدواج

اگر مشکلتان بیشتر و بیشتر و تعامل برایتان دشوارتر می‌شود، صبر نکنید تا کار به جاهای باریک بکشد و بحث طلاق مطرح شود و فوری به متخصص مراجعه کنید و از او برای حل مشکل کمک بخواهید. در ادامه، سه نکته را مطرح کرده‌ایم که زنان با رعایتشان می‌توانند از خود در برابر افسردگی ناشی از ازدواج محافظت کنند.

پیگیر جلسات گفتاردرمانی باشید تا به‌مرور زمان مشکل برطرف شود. افسردگی ناشی از ازدواج مسئله‌ای جدی است و شاید درمانش مدت‌ها طول بکشد.
از هر چیزی که تأثیر منفی بر سلامت روانتان دارد، اجتناب کنید. اگر مرزبندی‌های درستی کرده باشید، خانواده و دوستان دیگر نمی‌توانند شما را در موقعیت‌های ناخوشایند قرار دهند.
درمانگری متخصص و دلسوز پیدا کنید که برای مواجهه با احساساتتان به شما کمک کند و راهنمایی‌تان کند که چگونه مرزگذاری کنید و تا چه حد از خانواده‌تان توقع داشته باشید.

مشکلاتی که ممکن است با افسردگی ناشی از ازدواج اشتباه گرفته شوند

اگر متخصص سلامت روان تشخیص دهد دچار افسردگی بالینی نیستید یا خودتان متوجه شوید که علائم افسردگی شما پایدار (هر روز به‌مدت دو هفته) نیستند، پس مشکل چیست؟ در ادامه، مشکلاتی را مطرح کرده‌ایم که ممکن است با افسردگی اشتباه گرفته شوند.

۱. هم‌وابستگی

هم‌وابستگی نوعی الگوی رفتاری است که به‌سبب آن فرد نیازهای کسی دیگر را بر نیازهای خودش اولویت می‌دهد، حتی اگر به بهای از دست‌دادن شادی خودش باشد. واضح است که این رفتار فشار جسمانی، روانی و عاطفی زیادی به فرد وارد می‌کند، بنابراین ممکن است دچار علائمی مشابه علائم افسردگی شود.

۲. درهم‌تنیدگی رابطه

درهم‌تنیدگی رابطه یعنی فرد مرزگذاری مشخصی با شریک عاطفی‌اش ندارد و نمی‌تواند مستقل از او زندگی کند. اگر فرد احساس کند که بدون شریک عاطفی‌اش نمی‌تواند زندگی کند و خوشحال باشد، ممکن است نشانه‌های افسردگی را بروز دهد.

می‌کنند؛ چون زمانی که در موضوعی اتفاق نظر ندارند، احساس می‌کنند همسرشان به آن‌ها خیانت کرده است. یافتن شباهت‌ها مرحله‌ی نخست عاشق‌شدن است؛ اما همچنان که رابطه جلو می‌رود و تلاش می‌کنید زوج‌بودنتان را تثبیت کنید، شریک زندگی شما ممکن است بگوید: «صبر کن ببینم؛ تو با من مخالفی؟ پس دیگر مرا دوست نداری؛ چون در اوایل رابطه هیچ‌وقت با من مخالفت نمی‌کردی.» زوج‌ها اغلب یکی از این دو واکنش را در برابر اختلاف‌نظرها نشان می‌دهند؛ یا مدام بگومگو می‌کنند یا سکوت اختیار می‌کنند، ارتباطشان را با شریک زندگی‌شان قطع می‌کنند و تمام توجهشان را به شغل، فرزندان یا امور دیگر معطوف می‌کنند. یک مشکل دائمی که در زوج‌های مراجع می‌بینم، رعایت‌نکردن تعادل بین صمیمیت و حفظ فاصله‌ی سالم است تا بتوانید با یکدیگر محترمانه برخورد کنید. مشکلات متعدد دیگری نیز وجود دارند؛ اما عمده‌ی این مشکلات از این موضوع ناشی می‌شود.

۳. رابطه‌ی پرتنش

در زندگی همه‌ی زوج‌ها مشکلاتی به چشم می‌خورند، اما اگر درگیری با هم بخش پررنگی از زندگی مشترک شماست، عجیب نیست که سرخورده و ناامید شوید. درگیری و تنش مداوم به‌مرور زمان موجب از بین رفتن اعتماد، ارتباط و امنیت عاطفی می‌شود که همگی از عوامل زمینه‌ساز بروز علائم افسردگی هستند.

دکتر رابینسون در این باره می‌گوید: «اگر مدام با شریک عاطفی خود درگیر باشید و خانه‌تان مکان امنی نباشد، مغز شما احساس می‌کند که در خطرید و مرتب کورتیزول (هورمون استرس) ترشح می‌کند.»

در بخشی از کتاب «هشت قاعده‌ی عشق» می‌خوانیم: «اگر ارزش‌هایتان را بشناسید، می‌توانید از اینکه همسرتان به آن‌ها احترام می‌گذارد، اطمینان یابید. اگر به ارزش‌های هم احترام نگذارید، درک انتخاب‌ها و تصمیم‌های یکدیگر دشوارتر می‌شود. این نیز به‌نوبه‌ی خود منجر به ابهام و تنش خواهد شد. اگر ارزش‌های مشترک ندارید، لازم نیست بر سر آن‌ها بجنگید یا از آن‌ها دفاع کنید؛ اما لازم است ارزش‌های خودتان را بشناسید تا بتوانید به خودتان احترام بگذارید و ارزش‌های طرف مقابلتان را بشناسید تا به او احترام بگذارید و برعکس.

۴. اختلالات رفتاری

این اختلالات شامل طیفی از رفتارها می‌شوند که بر اساس تحقیقات، از عوامل زمینه‌ساز اصلی طلاق‌اند از جمله:

• تحقیر؛
• انتقادگری؛
• انتقادپذیر نبودن؛
• خیانت؛
• دروغ‌گویی؛
• همراه و همدل نبودن.

در مواجهه با این رفتارها ممکن است احساس زندگی بدون عشق و درماندگی کنید.

درون پژمرده می‌شویم و به‌سرعت به‌درون ورطه‌ی «من افتضاح هستم» سقوط می‌کنیم. ما آن‌ را سند محکومیت دائمی شخصیت خود می‌دانیم. این مسئله بیزار‌کننده، تضعیف‌کننده‌ی روحیه و در کل بی‌رحمانه است.
راه‌حل اجتناب از انتقاد نیست؛ بلکه مطالبه‌ی آن است. بله، درست خواندید: از شما می‌خواهم فعالانه خواستار بازخورد سرد، سخت و خالص باشید؛ آن‌هم نه زمانی که می‌دانید کاری را به بهترین نحو انجام داده‌اید، بلکه زمانی که می‌دانید فضای زیادی برای پیشرفت دارید. این شبیه به نوعی مواجهه‌درمانی است که باعث می‌شود در برابر ترستان بی‌حس شوید. شاید یک لحظه احساس لگدخوردن به شکم را داشته باشد؛ اما هرچه بیشتر آن‌ را انجام دهید، قول می‌دهم که به‌زودی متوجه خواهید شد بازخورد انتقادی به آن اندازه که فکرش را می‌کنید، دردناک نیست. نهایتاً به نوعی اعتیاد مثبت تبدیل می‌شود: اکنون درواقع عاشق آن هستم؛ زیرا من را به‌سوی چالش بعدی هدایت می‌کند.

۵. تغییرات هورمونی

وقتی سنمان بیشتر می‌شود، طبیعی است که تغییرات هورمونی بر میل و عملکرد جنسی ما اثر بگذارند و در زندگی زناشویی دچار مشکلاتی شویم. مثلاً در دوران پس از زایمان و دوران یائسگی این اتفاق می‌افتد. این تقصیر ما نیست، بااین‌حال روش‌هایی برای بهبود وضعیت وجود دارند مانند درمان‌های هورمونی و گفتاردرمانی برای مقابله با افسردگی پس از زایمان.

جالب است بدانید که افسردگی پس از زایمان فقط مختص زنان نیست و مردان هم ممکن است دچارش شوند.

۶. قربانی سوءاستفاده بودن

برقراری رابطه‌ با فردی سوءاستفاده‌گر نیز سبب بروز علائم افسردگی می‌شود. سوءاستفاده انواع مختلفی دارد، اما همه‌ی آن‌ها موجب از بین رفتن اعتماد، تعامل و امنیت عاطفی می‌شوند. برخی از انواع سوءاستفاده عبارت‌اند از:

• کنترلگری؛
• سوءاستفاده‌ی عاطفی؛
• سوءاستفاده‌ی مالی؛
• خشونت فیزیکی؛
• آزار جنسی؛
• آزار کلامی.

اگر احساس ناامنی می‌کنید و گرفتار فردی سوءاستفاده‌گر شده‌اید، می‌توانید از متخصصان سلامت روان کمک بگیرید. اورژانس اجتماعی همیشه برای کمک به شما در دسترس است؛ با شماره‌ی ۱۲۳ تماس بگیرید و کمک بخواهید.

کتاب‌هایی که برای مهار و بهبود افسردگی در زنان متأهل مفیدند

مطالعه یکی از روش‌های مفید و اثربخش برای بهبود روابط است که کیفیت کلی زندگی را نیز بهبود می‌بخشد. با خواندن کتاب‌های زیر که جزء معتبرترین کتاب‌های جهان در حوزه‌ی روابط عاطفی و ازدواج هستند، می‌توانید مشکلات رابطه‌ی خود را کشف کنید و برای بهبود آن‌ها تلاش کنید که در نهایت منجر به بهبود سلامت روان شما خواهد شد.

هشت قاعده‌ی عشق	محکم در آغوشم بگیر	ازعشق‌گفتن

جمع‌بندی

طبق آمار، زنان بیشتر از مردان در معرض ابتلا به افسردگی هستند. یکی از انواع رایج افسردگی در زنان افسردگی ناشی از ازدواج است. بسیار مهم است که خانم‌ها مراقب خودشان باشند و با اقدامات پیشگیرانه جلوی بروز این افسردگی را بگیرند یا از شدتش بکاهند.

اگر شک کرده‌اید که یکی از دوستان یا آشنایان شما دچار این عارضه شده است، حتماً حامی او باشید. مثلاً می‌توانید منابع مناسب را برایش بفرستید تا آگاه‌تر شود و برای درمان افسردگی اقدام کند.

منابع

کتاب از عشق گفتن؛ ناتاشا لان
کتاب هشت قاعده‌ی عشق؛ جی شتی
کتاب شجاع باش دختر؛ ریشما سوجانی