آنچه در این مقاله میخوانید
درونگرایی چیست؟
دکتر کارلا ماری مانلی، روانشناس بالینی، میگوید: «درونگرا فردی است که تمایل دارد در زمان تنهایی تجدید قوا کند. بهطورکلی، او فعالیتهای انفرادی یا ساکت را به فعالیتهای اجتماعیتر ترجیح میدهد.» او اضافه میکند: «در مقایسه، برونگرا بیشتر جذب تجربیات بیرونی مانند دوستیابی و شرکت در رویدادهای اجتماعی میشود.» دکتر گالاگر میگوید: «افراد میانگرا، حد وسط شخصیتهای درونگرا و برونگرا را تشکیل میدهند. آنها افرادی هستند که در درونگرایی و برونگرایی تعادل دارند.» آنها از معاشرت اجتماعی بسیار لذت میببرند، اما همچنین برای سلامت روان خود به زمانی برای تنهایی نیاز دارند. به یاد داشته باشید که هم برونگراها و هم درونگراها میتوانند افرادی اجتماعی باشند؛ چراکه درونگراها از نظر اجتماعی لزوماً مضطرب یا خجالتی نیستند. دکتر گالاگر میگوید: «برخی از درونگراها فوقالعاده برونگرا هستند!» یعنی افرادی وجود دارند که در ظاهر برونگرا هستند، ولی درحقیقت شخصیتی درونگرا دارند. چیزی که درونگرا را از برونگرا جدا میکند این است که هریک از نظر روحی چگونه تمدید انرژی میکنند، درونگراها بیشتر از برونگراها به زمان تنهایی نیاز دارند تا از آن انرژی بگیرند و احساس شادابی کنند. اما برونگرایان از موقعیتهای اجتماعی انرژی میگیرند.آیا درونگراها درونگرا متولد میشوند یا بعداً درونگرا میشوند؟
درونگرایی ذاتی است یا اکتسابی؟ هر دو پاسخ صحیح است! تحقیقات نشان دادهاند که درونگرایی تقریباً ۵۰ درصد ژنتیکی است و ۵۰ درصد توسط محیط تعیین میشود. دکتر گالاگر این مثال را میآورد: «اگر والدینی درونگرا داشتهاید که بر گذراندن زمان به تنهایی عادت داشتند، به احتمال زیاد از آنها شخصیتی درونگرا خواهید گرفت. دکتر گالاگر همچنین میگوید: «همهی انسانها ترکیبی از ژنتیک و محیطاند»؛ به این معنی که زیستشناسی بدن شما و چگونگی تربیت شما (بهویژه در دوران کودکی) هر دو در تیپ شخصیتی شما اثر میگذارند.چهار نوع شخصیت درونگرا
جن گرانمن در کتاب «زندگیهای پنهان درونگرایان» مینویسد: هیچ دو نوع درونگرایی دقیقاً شبیه هم نیستند. ما همگی به چیزهای مختلف حساسیم. تعدادی از درونگرایان شدیداً از سروصدا و جمعیت زیاد به عذاب میافتند، درحالیکه شلوغی برای درونگرایان دیگر مشکلی اساسی به حساب نمیآید. شاید یک ساعت معاشرت برای درونگرایی زیاد باشد، درصورتیکه درونگرای دیگری بتواند چند رویداد را پشت سر بگذارد و بعد بیانرژی شود. جاناتان چیک[۱]، روانشناس، به همراه دانشجویان کارشناسی ارشدش، جنیفر گریمز[۲] و کورتنی براون[۳]، تصمیم گرفتند دربارهی این تفاوتها تحقیق کنند. فرضیهشان این بود که درونگرایان انواع مختلفی دارند یا بهعبارتدیگر، روشهای مختلفی برای ابراز درونگرایی فرد وجود دارد. آنها پانصد بزرگسال از سنین مختلف را بررسی کردند و پرسیدند ترجیح میدهند اوقات تنهایی را چگونه بگذرانند و چقدر احتمال دارد که خیالپردازی کنند و نظایر آن. آنها به این نتیجه رسیدند که چهار نوع درونگرا وجود دارد: اجتماعی، متفکر، مضطرب و مهارشده و بر اساس حرف اول هر نوع این مدل را «استار»[۴] نامیدند. برحسب این مدل، فرد ممکن است عمدتاً در یک نوع درونگرایی جای گیرد (مثلاً ممکن است منحصراً درونگرای متفکر باشد). یا ممکن است ترکیبی از دو نوع یا بیشتر باشد.
درونگرای اجتماعی
درونگرای اجتماعی بهخودیخود خجالتی نیست، او فقط به گروههای اجتماعی کوچک علاقه دارد و آنها را در اولویت قرار میدهد. بهخاطر اینکه فرد درونگرای اجتماعی کارهایی را انتخاب میکند که از آنها لذت میبرد و باعث خوشحالیاش میشود. دکتر مانلی میگوید: «درونگرای اجتماعی تمایل دارد که گروه اجتماعی کوچکی داشته باشد یا گاهی زمان خود را بهتنهایی بگذراند.» «این نقطهی قوتی بزرگی است؛ زیرا درونگرایان اجتماعی افرادی آرام شناخته میشوند. همچنین، آنها برای کسانی که از بودن در اجتماع مضطرب میشوند و همیشه به دنبال گوشهای برای تنهایی میگردند قوت قلبی بزرگ محسوب میشوند.»درونگرای متفکر
درونگراهای متفکر افرادی ساکت و نابغهاند. آنها عاشق فرضیهسازی، ایدهپردازی، خلقکردن و داستانسراییاند، بهگونهای که این چیزها بیشتر ذهنشان را پر میکنند. بنابراین، آنها ناخواسته در ذهن خود انسانهای دیگر را در اولویت قرار نمیدهند. این نوع درونگرایان در برخورد اول ممکن است بیتوجه، عجیب و غیراجتماعی به نظر برسند. اما زمانی که شروع به صحبت میکنند مردم را جذب صحبتهایشان میکنند. دکتر مانلی میگوید: «فردی با شخصیت درونگرای متفکر میتواند دارایی ارزشمندی برای افزودن تفکر و خلاقیت به محیطهای اجتماعی باشد.» درونگرای متفکر، اگرچه معمولاً ساکت است، بینشهایی واقعاً عمیق دارد. وقتی صحبت از معاشرتکردن به میان میآید، بیشتر درونگراهای متفکر «پناهگاه ذهنی» را ترجیح میدهند؛ مکانی اجتماعی اما درعینحال خلوت و ساکت، مثل کتابخانه و موزه که در آن بتوانند یاد بگیرند، مطالعه کنند یا تحقیق کنند.درونگرای مضطرب
درونگرای مضطرب در محلهای اجتماعی و گاهی حتی زمانی که تنهاست واقعاً احساس بیقراری میکند. بعضی از آنها ممکن است از اضطراب اجتماعی یا نوعی اختلال اضطرابی رنج ببرند، هرچند همیشه اینطور نیست. بیشتر درونگراهای مضطرب فعالیتهای پیشبینیپذیر یا معمول و معاشرت با افرادی آشنا را در مقابل شرکت در رویدادهای اجتماعی، که غریبهها در آنها شرکت میکنند، ترجیح میدهند. نقطهی قوت درونگراهای مضطرب در یافتن راههای آرامتر برای برقراری ارتباط با افراد است. دکتر مانلی میگوید: «حساسیت درونگرایان مضطرب ممکن است برای ایجاد گروههای اجتماعی مفید باشد.» برای مثال، فرد درونگرای مضطرب ممکن است، در اجتماعی شلوغ، گروه کوچکی از افراد مشابه خودش را دور هم جمع کند. دکتر مانلی میافزاید: «با منطقی مشابه، درونگرای مضطرب در انجامدادن کارهای اصطلاحاً «پشت صحنه» احساس راحتی بیشتری میکند. مثلاً، اگر کسی میزبان مهمانی بزرگ برای جشن تولدش باشد، کمک بزرگی به اوست اگر دوستی قبل از شروع جشن برای آمادهکردن میهمانی به کمک او برود. دکتر مانلی میگوید: «این استفادهای عالی از ویژگی درونگرایان مضطرب است.»درونگرای محافظهکار
درونگرای محافظهکار کارتهای خود را بهسادگی رو نمیکند. او در ابتدا برای آشناشدن مقاومت میکند. اما هنگامی که او را بشناسید و با او صمیمی شوید خوشحال میشود که با دستِ باز بازی کند. بااینحال، تا زمانی که از آن پوستهی محافظش بیرون نیامده، ممکن است نیرویی زمینگیر در میان گروه باشد. دکتر مانلی میگوید: «درونگرای محافظهکار عقل و منطق را به بحثها و فعالیتها اضافه میکند. وجود آنها باعث میشود ماهیت اغلب تندروِ افراد شدیداً برونگرا متعادل شود.»نادرترین درونگرایی کدام است؟
دکتر مانلی می گوید که نادرترین نوع درونگرا وجود ندارد. بیشتر افراد درونگرا ترکیبی از دو تا سه نوع از حالتهای بالا هستند، هرچند او بیشتر با درونگراهای اجتماعی و متفکر تعامل داشته است. احتمالاً با آزمون شخصیتشناسی مایرز – بریگز (امبیتیآی) آشنایید؛ پرسشنامهای که شخصیت افراد را در چهار مؤلفه میسنجد و همهی افراد را در ۱۶ تیپ شخصیتی طبقهبندی میکند. گفتنی است که از میان ۱۶ شخصیت موجود در آزمون امبیتیآی، شخصیت درونگرا، شهودی، احساسی و قضاوتکننده (آیانافجِی) نادرترین است. بهطوری که حدود یک تا ۳ درصد از جمعیت ایالات متحده در این دسته قرار میگیرند. افراد با تیپ شخصیتی آیانافجِی درونگرا هستند، اما دوست دارند به دیگران کمک کنند و ارتباطات عمیق و معنادار اجتماعی برقرار کنند. مانند همهی افراد درونگرا، آنها نیز برای تمدید انرژی به زمان تنهایی نیاز دارند. جن گرانمن در کتاب «زندگیهای پنهان درونگرایان» مینویسد: آزمون: شما کدامیک از چهار نوع درونگرا هستید؟ برای اینکه بدانید از چهار نوع درونگرایی کجا قرار گرفتهاید، به پرسشهای زیر پاسخ دهید و تصمیم بگیرید هریک تا چه حد بازگوکنندهی احساسات و رفتارتان است. با انتخاب عددی از مقیاس ذیل، جای خالیِ کنار هریک را پر کنید: بسیار ناگویا یا نادرست، شدیداً مخالف = ۱، ناگویا = ۲، نظری ندارم = ۳، گویا = ۴، بسیار گویا و درست، شدیداً موافق = ۵درونگرایی اجتماعی
- دوست دارم موقعیتهای خاص را فقط با یک یا دوسه نفر از دوستان صمیمیام باشم، تا در جشنهای بزرگ.
- دلم میخواهد طوری روزم را برنامهریزی کنم که بتوانم زمانی را تنها باشم.
- تعطیلات مطلوب من شامل زمان زیادی برای استراحت و تنهایی است.
- بعد از آنکه دوسه ساعت را در کنار دیگران گذراندم، معمولاً مشتاقم تنها بمانم.
- معمولاً ترجیح میدهم کارها را در تنهایی انجام دهم.
- افراد دیگر دربارهام دچار سوءتفاهم میشوند و درک اشتباهی از نوع شخصیتم پیدا میکنند، برای اینکه دربارهی خودم زیاد صحبت نمیکنم.
- بعد از موقعیتهای اجتماعی بسیار خسته میشوم، حتی زمانی که اوقات خوشی داشتهام.
درونگرایی متفکر
- از تحلیل افکار و ایدههایم دربارهی خودم لذت میبرم.
- زندگی درونی غنی و پیچیدهای دارم.
- مدام دربارهی اینکه چه نوع آدمی هستم فکر میکنم.
- هنگامی که در حال خواندن داستان یا رمان جالب یا در حال تماشای فیلم خوبی هستم تصور میکنم اگر وقایع داستان برای من اتفاق میافتاد چه حسی داشتم.
- عموماً به احساسات درونیام توجه میکنم.
- گاهی (در ذهنم) عقب میروم تا خودم را از دور بررسی کنم.
- دائم راجع به اتفاقاتی که ممکن است برایم رخ دهد خیالبافی و رؤیاپردازی میکنم.
درونگرایی مضطرب
- زمانی که وارد اتاقی میشوم اغلب خجالت میکشم و حس میکنم زیر نگاه دیگرانم.
- افکارم اغلب متمرکز بر ماجراهایی از زندگیام است که دلم میخواهد دست از فکرکردن دربارهشان بردارم.
- بعضی وقتها سیستم عصبیام بهقدری آشفته میشود که فقط باید تنها باشم.
- دربارهی مهارتهای اجتماعیام خیلی اعتمادبهنفس ندارم.
- معمولاً شکست یا ناامیدی مرا شرمنده یا خشمگین میکند، اما سعی میکنم آن را بروز ندهم.
- مدتی طول میکشد تا در موقعیتهای جدید بر خجالتم فائق شوم.
- حتی بین گروه دوستانم اغلب احساس تنهایی و تشویش میکنم.
درونگرایی مهارشده
- صبح که بیدار میشوم برای بلندشدن مشکل دارم.
- بهمنظور آسودهبودن دوست دارم آرام باشم و اوضاع را سخت نگیرم.
- اغلب در صحبتکردن کُندم و قبل از گفتن چیزی خوب دربارهاش فکر میکنم.
- خارجشدن از منطقهی امنم برایم بسیار مشکل است. بهندرت در پی تجربهها و شور و هیجانات جدیدم.
- مشغولبودن به من فشار وارد میکند.
- قبل از هر کاری زمان زیادی لازم دارم تا فکر کنم.
- معمولاً پیش از تصمیمگیری دست از کار میکشم و فکر میکنم.
درونگرایی اجتماعی
چنانچه کمتر از هفده امتیاز گرفتید، درونگرایی اجتماعیتان کم است. اگر حدود بیستویک امتیاز گرفتید، درونگرایی اجتماعیتان متوسط است. اگر امتیاز بیستوپنج گرفتید، درونگرایی اجتماعیتان زیاد است.درونگرایی متفکر
کم: زیر هجده، متوسط: حدود بیستویک، زیاد: بیش از بیستوچهار.درونگرایی مضطرب
کم: زیر پانزده، متوسط: حدود نوزده، زیاد: بیش از بیستوسه.درونگرایی مهارشده
کم: زیر پانزده، متوسط: حدود بیست، زیاد: بیش از بیستوپنج.چگونه بفهمم درونگرا هستم؟
دکتر مانلی میگوید: «اگر در موقعیتهای اجتماعی اغلب احساس میکنید که تحت فشارید، ممکن است درونگرا باشید.» برخی دیگر از نشانههای درونگرایی عبارتاند از:- در گروههای اجتماعی بزرگ بیشازحد تحریک و عصبی میشوید؛
- محیطهای اجتماعی کوچک و صمیمی را به فضاهای شلوغ ترجیح میدهید و
- بهجای داشتن چندین آشنا، تعداد کمی دوست صمیمی دارید.
آیا فردی پرحرف ممکن است درونگرا باشد؟
یکی از رایجترین تصورات غلط دربارهی درونگرایی این است که همهی آنها کمحرف، جدی یا حساساند. دکتر گالاگر میگوید: «اکثر افراد درونگرا از نظر اجتماعی دارای مهارتاند، اما ممکن است در زندگی خود به میزان کمتری از تعامل اجتماعی نیاز داشته باشند.» «حقیقت این است که همهی ما به روابط اجتماعی نیاز داریم، فقط در اندازههای گوناگون، برخی کمتر و برخی بیشتر.»درونگرایی در مقابل اضطراب اجتماعی
درونگرابودن لزوماً به این معنی نیست که شما دارای اضطراب اجتماعی هستید و بالعکس. درونگراها برای تمدید انرژی به تنهایی نیاز دارند، ولی از بودن در اجتماع هم لذت میبرند، درحالیکه کسانی که اضطراب اجتماعی دارند از موقعیتهای اجتماعی میترسند. دکتر گالاگر توضیح میدهد که اکثر افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی دوست دارند در محیطهای اجتماعی شرکت کنند، اما ترس طردشدن یا قضاوتشدن آنها را از انجامدادن این کار بازمیدارد که معمولاً باعث ناامیدی خودشان میشود. دکتر گالاگر اشاره میکند که درجات گوناگونی از تعامل اجتماعی در طیف درونگرایی تا برونگرایی وجود دارد. اما این امر درخصوص اختلال اضطراب اجتماعی صدق نمیکند؛ در فرد دارای اضطراب اجتماعی، تعامل اجتماعی به مقدار خیلی کمی وجود دارد یا اصلاً وجود ندارد. بهطور طبیعی هر فرد میتواند هم درونگرا باشد هم دارای اضطراب اجتماعی. در این حالت، فرد به زمان تنهایی نیاز دارد تا احساس شادابی کند. او محیطهای اجتماعی صمیمی یا فردی را ترجیح میدهد، همزمان از معاشرتکردن دچار اضطراب میشود و از طردشدن میترسد. این دو چیز ممکن است در آنِ واحد در یک نفر وجود داشته باشند و یکدیگر را نقض نکنند.درونگرایی در مقابل خجالتیبودن
میتوان خجالتیبودن را نسخهی خفیفتری از اضطراب اجتماعی در نظر گرفت؛ خجالتیبودن ویژگی شخصیتیای است که شامل احساس ترس یا کمرویی در مقابل دیگران میشود. اما اضطراب اجتماعی نوعی اختلال در سلامت روان است که از ترسی ریشهدار، پذیرفتهنشدن توسط دیگران، ناشی میشود. خجالتیبودن، مانند اضطراب اجتماعی، با درونگرایی برابری نمیکند. دکتر مانلی میگوید: «همانطور که گفته شد، درونگرایی نشاندهندهی ترجیحدادن تنهایی به بودن در اجتماع است، بهدلیل اینکه فرد درونگرا انرژی خود را در زمان تنهایی بازیابی میکند. درحالیکه خجالتیبودن در فردی رخ میدهد که در محیطهای اجتماعی دچار ترس و اضطراب میشود. اینجا هم یک شخص همزمان میتواند هم خجالتی باشد هم درونگرا و هیچکدام ویژگیهای دیگری را نقض نمیکنند. به همین ترتیب، هر فرد میتواند هم برونگرا باشد هم خجالتی یا هم برونگرا باشد هم دارای اضطراب اجتماعی و مانند اینها. دکتر گالاگر میگوید مهمترین راه برای اینکه تشخیص دهید خجالتی، درونگرا، دارای اضطراب اجتماعی یا دارای همهی موارد فوق هستید این است که به تعاملات اجتماعی خود توجه کنید. دکتر گالاگر از مراجعهکنندگان میپرسد که دربارهی شرایط اجتماعی مختلف چه احساسی دارند؛ «آیا آنها دوست دارند ارتباط اجتماعی بیشتری داشته باشند و ترس مانع آنها میشود؟ یا اینکه به مقدار کمتری از روابط اجتماعی راضیاند؟» اگر او مقداری ترس در روابط اجتماعی فرد مراجعهکننده تشخیص دهد، آن را نشانهای از خجالتیبودن یا اضطراب اجتماعی میداند، درحالیکه احساس رضایت از زندگی اجتماعی آرام به احتمال زیاد نشاندهندهی درونگرایی است (و البته بازهم همزمان هر دو میتوانند این ویژگیها را داشته باشند).کلام آخر انواع درونگرایی
درنهایت، صرفنظر از اینکه درونگرا، برونگرا یا میانگرایید، مهم این است که روابط اجتماعی معنادار داشته باشید، اینکه چقدر و چگونه با دیگران ارتباط برقرار میکنید به خود شما بستگی دارد. درونگرابودن هیچ ایرادی ندارد؛ درواقع هریک از چهار نوع شخصیت درونگرا نقاط قوت خود را دارند که میتوانند در مشاغل و موقعیتهای درونگرا مفید باشند. برخلاف تصورات، افراد درونگرا در برقراری ارتباط واقعی و عمیق با مردم بسیار موفقاند. مهم نیست که چه نوع درونگرایی هستید، مطمئناً برای فعالیتهای اجتماعی مناسب خودتان کافی هستید، خواه با ایدهها، حساسیتها، دقت یا مهارتتان در کارها. اگر از مزیتهای انواع گوناگون درونگرابودن در خود یا دیگران تجربهای به یاد دارید، خوشحال میشویم آن را در بخش نظرها بیان کنید. همچنین، اگر در اطرافیان خود فردی درونگرا میشناسید که مطالعهی این مقاله برایش مفید است، خوشحال میشویم مقالهی ما را به او معرفی کنید. در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر اینجا کیلیک کنید.- [۱]. Jonathan Cheek
- [۲]. Jennifer Grimes
- [۳]. Courtney Brown
- [۴]. این عنوان (Star) بر اساس حرف اول عنوان انگلیسی تیپهای شخصیتی درونگرایان ساخته شده است.
معرفی کتاب انواع درونگرایی
زندگیهای پنهان درونگرایان |
||