تناقض شامپانزه

تناقض شامپانزه

راهیِ سفری برای کشف استعداد‌ها و ضعف‌های خود شوید.

آیا تابه‌حال احساس کرده‌اید که علیرغم تلاش‌هایتان، خوشبختی و موفقیت از شما دور می‌شود؟ یا گاهی اوقات، غیرمنطقی یا عجولانه فکر می‌کنید؟ آیا در کشاکش درونی بـا افکار و احساساتی هستید که فعالیت‌های روزمره‌تان را بی‌ثمر می‌کنند؟ اگر پاسخ شما مثبت است تناقض شامپانزه کلید رهایی شماست.
پروفسور استیو پیترز در این کتاب انقلابی، مدل قدرتمند مدیریت ذهن خود را بر پایه‌ی علم عصب‌شناسی و روانشناسی شناختی معرفی می‌کند. او به زبانی ساده و کاربردی توضیح مـی‌دهد کـه چگونه شامپانزه‌ی درون، بخش احسـاسی و غـریزی مغز شما، می‌تواند زندگی‌تان را کنترل کند. با درک این کشمکش درونی، شما قادر خواهید بود:

• نحوه‌ی کارکرد ذهن خود را بشناسید؛

• احساسات و افکار خود را درک و مدیریت کنید؛

• موانع سد راهتان را برای رسیدن به زندگی شادتر و با موفقیت‌های بیشتر بشناسید؛

• خود را مدیریت کنید و کسی شوید که دوست دارید باشید.

مدل مدیریت شامپانزه روش‌های ساده‌ای دارد کـه می‌توان آن‌ها را به‌راحتی در زندگی روزمره گنجاند. بـه کمک این روش‌ها می‌توانید تکانه‌های عاطفی خود را کنترل کنید و به موفقیت در کار و داشتن زندگی شادتر و سازگار با محیط خانواده برسید.

---

-از متن کتاب-

زمـانی کـه در بطن مادر بودید، دو بخش مختلف مغز یعنـی لوب پیشانی (انسان) و سیستم کناره‌‌ای (شامپانزه: ماشین احساسات) مستقلاً از یکدیگر تکامل یافته‌اند و سپس با برقراری ارتباط، خود را به یکدیگر معرفی کرده‌اند. مشکل از جایی شروع مـی‌شود کـه آن‌ها متوجه مـی‌شوند در بیشتر موارد باهم موافق نیستند. بخش‌ انسان و شامپانزه هرکدام شخصیت‌های مستقل با خصوصیات و شیوه‌های تفکر و عملکرد متفاوت دارند. عملاً دو موجود در سر شما زندگی می‌کند! و فقط یکی از آن‌ها شما هستید: انسان.
شامپانزه بخش عواطف مغز است که مستقل از شما فکر می‌کند و قدرت تصمیم‌گیری دارد. درواقع، تناقض شامپانزه به این معناست کـه می‌تواند بهترین دوست یـا بدترین دشمن شما باشد، حتی امکان دارد کـه هـر دو هم‌زمان اتفاق بیفتد. هدف اصلی این کتاب این است که شامپانزه‌ی درون خود را مدیریت کنید و زمانی که به نفع شما کار می‌کند، قدرتش را کنترل کنید و در صورت موفق‌نشدن آن را خنثی کنید.
—————————————————————————————————————————————————————-

دکتر استیو پیترز معتقد است ما درون مغزمان یک انسان و یک شامپانزه داریم؛ انسان در لوب پیشانی و شامپانزه در سیستم کناره‌ای مغز.
انسان و شامپانزه تفاوت‌هایی دارند مثل:

منبع تصمیم‌گیری
انسان از منطق و ارزش‌ها تصمیم می‌گیره.
شامپانزه از احساس و غریزه واکنش نشون می‌ده.

سرعت واکنش
انسان کندتره، قبل از پاسخ، فکر می‌کنه.
شامپانزه سریع‌تره، بی‌درنگ عمل می‌کنه.

محور زمان ذهنی
انسان در حال و آینده زندگی می‌کنه و نگاهش بلندمدته.
شامپانزه در لحظه اسیر می‌مونه؛ می‌خواد همین الان چیزی درست بشه.

نوع زبان درونی
انسان با منطق، دلیل، معنا و گفت‌وگوی آرام حرف می‌زنه.
شامپانزه با ترس، میل، نیاز و هیجان فریاد می‌کشه.

رفتار در بحران و استرس
انسان تحلیل می‌کنه، واقعیت رو وزن می‌کنه.
شامپانزه فرار یا حمله رو انتخاب می‌کنه.

هدف نهایی
انسان به رشد، معنا، و سازگاری فکر می‌کنه.
شامپانزه به امنیت، لذت، و بقا فکر می‌کنه.

واکنش به نقد یا شکست
انسان از خطا درس می‌گیره.
شامپانزه از ترسِ قضاوت خشمگین یا منفعل می‌شه.

روابط اجتماعی
انسان بر پایهٔ احترام و همدلی عمل می‌کنه.
شامپانزه براساس رتبه، رقابت و تایید اجتماعی.

انرژی هیجانی
انسان منبع ثباته؛ انرژی رو مدیریت می‌کنه.
شامپانزه منبع حرکته؛ انرژی رو به شکل انفجاری مصرف می‌کنه.

کنترل ذهنی
انسان می‌تونه شامپانزه رو بفهمه و هدایت کنه.
شامپانزه نمی‌تونه انسان رو کنترل کنه مگر وقتی انسان خاموش باشه.

پیترز در این کتاب به ما کمک می‌کند تا شامپانزه‌ی درونمان را بشناسیم تا بتوانیم مهارش کنیم. او توضیح می‌دهد که نباید سعی کنیم شامپانزه را نابود یا سرکوب کنیم، بلکه هدف رام کردن آن است.