تو خود عشقی باش که در جستن آنی

تو خودْ عشقی باش که در جستن آنی راهنمای شما در سفرِ بازگشت و وصل به قلب و سرشت حقیقی‌تان است و اطلاعات و ابزارهـای لازم برای این کـار را در اختیارتان قرار می‌دهد. با گـذر از فصل‌هـای این کتاب می‌آموزید کـه چگونه دوباره بـا تمام ابعادِ وجودتان (جسم، ذهن، روح) ارتباط برقرار کنید و خودِ شرطی‌شده‌تان را بشناسید؛ همان کسی‌که در روابط‌تان در نقش او فرو می‌روید.
دکتر لپرا با رویکرد یکپارچه و جامع خـود به روانشناسی، کمک‌تان می‌کند کـه نیازهاتان را تشخیص داده و تـأمین کنید؛ هیجانات طاقت‌فـرساتان را تسکین دهید و درنهـایت اهلیت فطری و گنجایش نامحدود قلب‌تان را برای پذیرش عشق بازیابید.
ارمغان این کتاب و سفری که پیش رو دارید، نه‌تنها بهبود رابطه و التیام پیوند شما با قلب و خودِ حقیقی‌تان است، بلکه بهبود ارتباط شما با دیگران و درک احساساتی است که از عمق وجودشان برمی‌خیزد.

«کتابی الهام‌بخش، کاربردی و خوش‌خوان درباره‌ی این‌که چطور ارتباط حقیقی را گسترش دهیم و به دیگران عشق بورزیم.»
ـ گبور مته، نویسنده‌ی کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن

«کتابی الهام‌بخش، کاربردی و خوش‌خوان درباره‌ی این‌که چطور ارتباط حقیقی را گسترش دهیم و به دیگران عشق بورزیم.»
ـ گبور مته، نویسنده‌ی کتاب افسانه‌ی عادی‌بودن

از متن کتاب
حس امنیت و اطمینان خاطر برای بیان صادقانه‌ی احساسات‌تان را بیابید.
با آگاهی به این حقایق انگار از خوابی عمیق بیدار شدم؛ منی که هرگز از درون احساس امنیت را تجربه نکرده بودم چطور انتظار داشتم در حضور دیگری آن‌قدر ایمن باشم که با خاطری آسوده، لـذت و آرامش ارتباطی را تجربه کنم کـه ارمغان عشق حقیقی بود؟ وقتی پیوسته به این فکر بودم که مطابق معیارهای دیگران و ملاک‌های جامعه رفتار کنم و بابت میل دیوانه‌وارم به تأیید‌شدنْ خواسته‌ها و نیازهای حقیقی‌ام را سرکوب می‌کردم، چطور انتظار داشتم اطرافیانم منِ حقیقی را ببینند، بفهمند و بـا آن ارتباط بـرقـرار کنند؟ وقتی خـودم از بسیاری از ابعـاد وجـودم غافل بودم و خـودم را بی‌قیدوشرط دوست نداشتم، چگونه می‌توانستم بـه دیگـری فرصت دهم منِ حقیقی‌ ـ تمامِ مرا ـ بشناسد و دوست بدارد؟