تصور کنید تصمیم گرفتهاید به زندگیتان پایان دهید و بعد خود را در کتابخانهای جادویی بیابید؛ با انبوهی از کتابهایی که هرکدام داستان زندگیهایی را روایت میکند که میتوانستید زندگی کنید. اگر فرصتی برای جبران گذشتهتان داشتید دست به چه انتخابهایی میزدید؟ آیا ممکن بود با انتخابهایی متفاوت، زندگی بهتری را تجربه کنید؟
بررسی موضوع کتابخانه نیمه شب
رمان بینظیر کتابخانه نیمه شب، اثر مت هیگ، به احتمالات بینهایت زندگی میپردازد. این کتاب داستان دختری به اسم نورا را روایت میکند که زندگیاش سراسر شکست و پشیمانی است. او احساس میکند آدمی بازنده است و وجودش برای هیچکسی اهمیتی ندارد. اما نورا فرصتی بهدست میآورد تا زندگیهای مختلف دیگری را تجربه کند که نتیجهی تصمیمات کمی متفاوت در زندگیاش بودند.
او وارد مکانی به اسم کتابخانهی نیمهشب میشود که جایی بین مرگ و زندگی است و پر از کتابهایی است که زندگیهای موازی نورا را در دل خود دارند و او این فرصت را مییابد که با امتحانکردن این زندگیها، حسرتها و پشیمانیهای خود را از بین ببرد و سرنوشتش را طور دیگری رقم بزند. نورا باید در این کتابخانه، به درون خودش نگاهی بیندازد تا آنچه را که واقعاً از این زندگی میخواهد پیدا کند.
جذابیت کتاب کتابخانه نیمه شب
فراتر از خط داستانی جذاب و اسرارآمیز و شخصیتهای جالب این رمان، آنچه کتابخانه نیمه شب را به داستانی فوقالعاده تبدیل میکند این است که شرح دقیقی از ناامیدی ناشی افسردگی و فروپاشی ذهنی را به تصویر میکشد. مت هیگ خودش در برههای از زندگیاش به افسردگی شدیدی مبتلا بوده اما توانسته آن را پشت سر بگذارد و به زندگی باز گردد. بنابراین، او تلاش کرده تا بخشهایی از تجربه خود درباره افسردگی و ابعاد آن را در رمانش منعکس و به مخاطبان نگرشی از زندگی، ناامیدی و امید ارائه دهد.
اگر از مطالعه این کتاب لذت بردید، کتاب زندگی ناممکن از مت هیگ نیز میتواند برای شما مناسب باشد.
کتابخانه نیمه شب با وجود موضوع سادهای که دارد، به زیبایی نوشته شده و بسیار تکاندهنده است. این رمان همچنین مجالی است تا دربارهی زندگی، تصمیماتی که گرفتهایم و اینکه آینده را چگونه میبینیم تأمل کنیم، متوجه شویم که چقدر از فرصتهایمان استفاده کردهایم و احتمالات بینهایت زندگی را تصور کنیم. اگر حسرتهای عمیقی دارید و جملاتی که با «ای کاش…» شروع میشود مدام ورد زبانتان است، این کتاب میتواند ناجی شما باشد.
کتابخانه نیمه شب رمانی جذاب، واقعگرایانه و تاثیرگذار است؛ داستانی جادویی که نگاه شما به زندگی را دگرگون میکند.
جملات مشهور از متن کتابخانه نیمهشب
- آدمها هم مثل شهرند. نمیشود بهخاطر چند بخش کمتر جذابشان، بهکل آنها را کنار گذاشت.
- «سرکشی بنیاد حقیقیِ آزادیه. سرنوشت فرمانبَرها اینه که درنهایت بَرده بشن.»
- «هرگز همراهی ندیدم که بهاندازهٔ تنهایی بتواند با انسان همراه شود.»
- نورا برای شاد بودن به تاکستان یا غروب آفتاب کالیفرنیا نیاز نداشت. حتی خانهای بزرگ و خانوادهای فوقالعاده هم لازم نداشت. فقط نیاز داشت که بداند پتانسیل رسیدن به خیلی چیزها را دارد.
- «هرگز اهمیت بالای چیزهای کوچیک رو دستکم نگیر. باید همیشه این رو بهخاطر داشته باشی.»
- سارتر زمانی نوشت: «زندگی در ورای نومیدی آغاز میشود.»
- بعضی وقتها فقط همین که حقیقتِ وجود خودت رو با صدای بلند بگی، برای پیدا کردن بقیهٔ افراد شبیه به خودت کافیه.
- چیزی که باید درکش کنی اینه: بازی ادامه داره تا وقتی که واقعاً تموم بشه. حتی اگه یه مهرهٔ سرباز روی صفحه باشه، هنوز بازی تموم نشده.
- هوگو با حالتی خردمندانه گفت: «اما اگه همیشه دنبال معنای زندگی بگردی، هرگز زندگی نمیکنی.»
- نورا دوست داشت در جهانی خالی از هرگونه شرارت و ظلم زندگی کند، اما متأسفانه تمام دنیاهایی که میتوانست انتخاب کند پر از انسان بودند.
- «اما فشار ما رو میسازه. اولش زغالسنگ هم که باشی، با زیر فشار قرار گرفتن تبدیل به الماس میشی.»
- یکی از قوانین زندگی همین بود. هرگز نباید به کسی که مشتاقانه با کارگران خدماتی کمدرآمد بدرفتاری میکند اعتماد کنی…
- «چون گاهی تنها راهِ یاد گرفتن، زندگی کردنه، نورا.»
- آسمان تاریک و تاریکتر میشود سیاهی و کبودی در رقابتند اما ستارهها هنوز برای تو میدرخشند.
- «با اطمینان بهسوی رؤیاهایت قدم بردار. آن زندگیای را تجربه کن که تصور کردهای.»
- هرگز نمیتوانم تمام کسانی باشم که دلم میخواهد، نمیتوانم تمام زندگیهایی را از سر بگذرانم که دوست دارم و هیچگاه نمیتوانم تمام مهارتهای موردعلاقهام را فرابگیرم.
- اگه هدفت رسیدن به چیزی باشه که با ذاتت در تضاده، همیشه شکست میخوری.
پشت جلد کتاب
شکوه و شکایت برای زندگیهایی که آنها را زندگی نمیکنیم راحت است. آرزوی اینکه کاش استعدادهای دیگرمان را پرورش داده بودیم و به پیشنهادهای متفاوتی بله میگفتیم راحت است. آرزوی اینکه کاش سختتر کار کرده بودیم، بهتر عشق ورزیده بودیم، امور مالی خود را با درایت اداره کرده بودیم، محبوبتر شده بودیم، در آن گروه مانده بودیم، به استرالیا رفته بودیم، به آن قرار قهوه بله گفته بودیم یا یوگای بیشتری انجام می دادیم راحت است.
زحمتی ندارد که برای دوستانی که نداشتیم و کاری که نکردیم و آدمهایی که با آنها ازدواج نکردیم و بچههایی که نداشتیم احساس فقدان کنیم. سخت نیست که خودمان را از دریچهی چشم دیگران ببینیم و آرزو کنیم کاش تمام نسخههای متفاوت از خودمان بودیم که میخواستیم باشیم. راحت میشود تا ابد حسرت خورد و در حسرت ماند.
اما این زندگیهایی که در حسرت نزیستنشان هستیم مشکل حقیقی ما نیستند. مشکل خود حسرت است. این حسرت است که ما را پژمرده و تباه میکند و باعث میشود خودمان و افراد دیگر را بدترین دشمنان خود احساس کنیم.
«دلکش… دقیقا چیزی که در این زمانه ی ناخوشایند نیاز داریم.»
-نیویورک تایمز
مت هیگ
مت هیگ روزنامهنگار انگلیسی و یکی از پرفروشترین نویسندگان جهان است که کتابهای داستانی و غیرداستانی بسیاری را برای بزرگسالان و کودکان نوشته است. او که خودش در 24 سالگی با افسردگی دست و پنجه نرم کرده و حتی تا مرز خودکشی رفته است، پس از عبور از آن بحران در کتابهایش به سراغ این موضوع رفته و معتقد است میتواند با نوشتن به بهبود سلامت روان انسانها کمک کند. یکی دیگر از آثار محبوب او کتاب آسایش است که توسط نشر میلکان ترجمه شده و به چاپ رسیده...
6 دیدگاه برای کتابخانه نیمه شب
دیدگاه خود را بنویسید
فائزه –
سلام. لطفا بخش بیشتری از کتاب ها رو بزارید تنها بر اساس چند خط انتخاب سخته .
پریا –
رمان کتابخانه نیمه شب یک شاهکار ادبی است که ارزش خرید و خواندن آن را به خوبی دارد. این کتاب با داستانی روایتگرانه و فضایی متفاوت، خواننده را به دنیایی از خیال و فانتزی میبرد. در نظر داشته باشید که قیمتی که برای این کتاب میپردازید، برابر با سرمایهگذاری در سفری خلاقانه و بینظیر است.
میثم –
یکی از بهترین کتابهایی است که تاکنون خواندهام. داستان پرماجرا و هیجانانگیزی است که به خواننده احساساتی عمیق از جمله هیجان، رمانتیک و معنویت را منتقل میکند. قیمت کتاب کتابخانه نیمه شب که پرداخت میکنید، به هیچ وجه قیمت تجربهای که از خواندن آن به دست میآورید، قابل مقایسه نیست.
رضا عاملی –
کتاب کتابخانه نیمه شب یکی از اون کتابهاییه که وقتی میخونی، نمیتونی بذاریش کنار. داستان به شکلی عمیق با مفهوم انتخابها و راههایی که در زندگی انتخاب میکنیم درگیره. نویسنده با استعداد فوقالعادهای توانسته هر کتاب در کتابخانه رو به یک دنیای کاملاً متفاوت تبدیل کنه که هر کدوم پیامدها و درسهای خودشون رو دارن. من واقعاً از خوندن این کتاب لذت بردم و فکر میکنم که هر کسی که به دنبال یک داستان فوقالعاده با مضامین عمیق هست، باید حتماً این کتاب رو بخونه. این کتاب نه تنها یک داستان خوبه، بلکه میتونه نگاه شما رو به زندگی تغییر بده.
ملیکا –
آیا این کتاب نیمه شب برای گروه سنی خاصی نوشته شده؟ من می خوام این کتابو برای دختر ۱۴ سالم بخرم به نظرتون براش مناسبه یا زیادی سنگینه؟
Haniyeh –
من این کتاب رو با انتظارات بالا شروع کردم و باید بگم که ناامید نشدم. کتابخانه نیمه شب یک ماجراجویی فکری بود که تا انتها نگهم داشت. این ایده که میتوانیم زندگیهای موازی را تجربه کنیم و ببینیم اگر تصمیمات دیگری میگرفتیم، چه اتفاقی میافتاد، واقعاً به من کمک کرد تا به انتخابهای خودم در زندگی واقعی فکر کنم. نویسنده به زیبایی توانسته احساسات و تردیدهای درونی شخصیت اصلی رو به تصویر بکشه و خواننده رو تا آخرین صفحه مشغول نگه داره. اگر دنبال یک کتاب هستید که هم تخیلی باشه و هم به شما در مورد زندگی بهتر کمک کنه، این کتاب رو از دست ندید