معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

جملات مشهور از کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

• «اگر دوستش داری، تا آخر کنارش بمان.»
• آدم نمی‌تونه کسی رو که داره از صمیم قلب باهاش صحبت می‌کنه نادیده بگیره.»
• حتی نبردی که می‌دونی قراره توش ببازی ارزش جنگیدن داره.
• اگر چیزی را نمی‌فهمی، فکر نکن مردم توضیحی به تو بدهکارند. سعی کن خودت موضوع را درک کنی.
• توی جنگ، گاهی اوقات باید عقب‌نشینی کنی، چون اگه کشته بشی، دیگه همه‌چیز تمومه.
• می‌دانی؟ اصلاً به درک! هر کار دلت خواست بکن. فقط آماده باش که از تصمیمت پشیمان شوی.
• شاید این جایی است که من ردی از خودم برجا می‌گذارم. نبردِ ازپیش‌باختهٔ من ارزش جنگیدن داشت.
• این‌که می‌دانم کسی هست که از مشکلاتم مطلع است، به من دلگرمی می‌دهد.
• آدم‌هایی که در آسمان سیر می‌کنند، بد نیست هرازگاهی زمین بخورند.
• اگر هرکسی به‌خاطر احساسات زودگذری مثل خشم یا کم‌تحملی مسیر خودش را جدا کند، معنا و مفهوم خانواده از بین می‌رود.
• اما فقط به این دلیل که مطمئن‌ترین راه است، این معنی را نمی‌دهد که در درازمدت هم برای من بهترین راه است.
• به این حرف باور داشته باش: مهم نیست که امروز چقدر اوضاع بد است. فردا اوضاع خیلی بهتر خواهد بود. خواربارفروشی نامیا
• «احتمالاً بین داخل و خارج این خونه شکاف زمانی هست. زمان به‌طور عادی جریان نداره. ممکنه احساس کنیم این‌جا زمان زیادی گذشته، اما اون بیرون فقط یه لحظه بوده.»
• توصیه‌های من فقط به این دلیل مؤثر بوده که اون‌ها بهشون عمل کردن. اگه این آدم‌ها ارادهٔ لازم برای انجام توصیه‌م رو نمی‌داشتن، هرچی هم گفته بودم فرقی نداشت و به جایی نمی‌رسیدن.

---

جوایز و تحسین‌های معجزه‌های خواربارفروشی نامیا

معجزه‌های خواربارفروشی نامیا، نوشته‌ی نویسنده‌ی مشهور کیگو هیگاشینو، اثری است که به قلب خوانندگان بسیاری در سراسر جهان نفوذ کرده و جوایز بی‌شماری، از جمله جایزه‌ی معتبر نائوزاکی، را از آنِ خود کرده است. تاکنون بیش از چهارده‌میلیون نسخه از این کتاب به فروش رفته و در بین دوستداران این کتاب، چهره‌ها‌ی مشهوری همچون اعضای گروه کره‌ای BlackPink، Got7 ،BTS و… نیز به چشم می‌خورد. همچنین سه اجرای تئاتر و دو فیلم سینمایی، به زبان ژاپنی و چینی، از روی آن اقتباس شده‌اند.

---

اگر مغازه‌ای جادویی وجود داشت که می‌توانستید دغدغه‌ها و مشکلاتتان را بنویسید و توصیه دریافت کنید، از کدام نگرانی‌هایتان می‌نوشتید؟ همه‌ی ما دغدغه‌هایی در زندگی‌مان داریم؛ مشکلات خانوادگی، ناامیدی و سرخوردگی، ترس از آینده‌ی مبهم و… دغدغه‌های ریزودرشتی که روزها و هفته‌ها و حتی ماه‌ها ذهن ما را درگیر خودشان می‌کنند و گاهی هیچ‌کسی نیست که با او حرف بزنیم و از او توصیه بخواهیم.

شخصیت‌های کتاب معجزه‌های خواربارفروشی نامیا هم مثل ما هستند؛ آدم‌های مستاصل با درگیری‌های درونی و مشکلات مختلف که اغلب بر سر دوراهی‌اند و نمی‌دانند کدام مسیر را باید انتخاب کنند؛ اما آن‌ها یک تفاوت اساسی با ما دارند؛ خواربارفروشی نامیا حاضر است به دغدغه‌هایشان پاسخ بدهد. کافی‌ست بدون این‌که کسی آن‌ها را ببیند، نامه‌ای به داخل این مغازه‌ی مرموز بیندازند و منتظر جواب بمانند.

البته این را نمی‌دانند که جوابی که دریافت می‌کنند مربوط به زمان حال نیست و توسط سه پسر خلافکار نوشته شده است!

این رمان بی‌نظیر با پایان غیرمنتظره‌اش، نگاه شما را به زندگی دگرگون می‌کند.

شاید پاسخ دغدغه‌هایی که مدت‌هاست ذهنتان را مشغول کرده‌اند را هم در دل ماجراهای آن بیابید.

---