اختلال سوگ طولانی مدت یعنی احساس عمیق و جانفرسای فقدان که البته نامهای دیگری مانند سوگ بغرنج، سوگ آسیبزا، سوگ مزمن و سوگ بیمارگونه نیز دارد. پریشانی شدید عاطفی و تغییر نحوه عملکرد فرد از نشانههای سوگ طولانی مدت هستند. سوگ در کل واکنشی عادی و طبیعی به اتفاقات یا فقدانهای دردناک یا آسیبزاست، اما سوگ طولانی مدت پذیرش واقعیتِ فقدان و ادامهدادن به زندگی را برای فرد دشوار میکند. در این مقاله قرار است اختلال سوگ طولانی مدت و علائم و تشخیص و درمان آن را بررسی کنیم.
آنچه در این مقاله میخوانید
اختلال سوگ طولانیمدت چیست؟
تجربه سوگ آنقدر در میان مردم رایج شده است که جامعه سلامت روان قصد دارد در ویرایش جدید کتاب «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی»، اختلال سوگ طولانیمدت را نیز اضافه کند.
در بخشی از کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست»، میخوانیم: «تضادی دوگانه در انسانبودن وجود دارد: اول اینکه هیچکس نمیتواند بهجای شما زندگی کند (یعنی هیچکس نمیتواند با آنچه شما باید با آن مواجه شوید روبهرو شود یا آنچه را شما باید احساسش کنید احساس کند) و هیچکس نیز قادر نیست بهتنهایی ازپسِ زندگی بربیاید. دوم اینکه همهی ما، در این تنها نوبتِ زندگیمان، آمدهایم برای عشقورزیدن و ازدستدادن. هیچکس نمیداند چرا، اما همین است که هست. اگر به عشق پایبند باشیم، بهناچار با فقدان و سوگ هم آشنا خواهیم شد. اگر از فقدان و سوگ دوری کنیم، هرگز حقیقتاً عشق را تجربه نخواهیم کرد. با این وصف، با تمام قدرت و بهطور اسرارآمیزی، این شناختِ هر دوی عشق و فقدان است که ما را کاملاً و عمیقاً زنده نگه خواهد داشت.»
سوگ طولانیمدت ممکن است فرد را از پای دربیاورد. مثلا شاید فرد:
- افکار آزاردهنده داشته باشد؛
- مدام به فقدان یا شخص ازدسترفته فکر کند؛
- از هر چیزی که واقعیت فقدان را به او یادآوری میکند، اجتناب کند.
تجربه سوگ زمانی پیچیده و بغرنج میشود که کسی را از دست میدهیم، اما همچنان در حسرت او هستیم یا اشتیاق شدیدی به او احساس میکنیم. این امر بر بخشهای مهم عملکرد ما اثر منفی میگذارد. وقتی تجربه شخص از سوگ از آن حدی که برای فرهنگ، مذهب، سن یا هنجارهای اجتماعی او جایز است فراتر میرود، میتوان گفت که آن فرد دچار اختلال سوگ طولانیمدت شده است.
سوگ بغرنج بر جنبههای مختلفی از زندگی فرد اثر میگذارد و ممکن است جانگداز باشد و بارها در روز پدیدار شود. خود فرد نیز ممکن است متوجه مشکلاتی در خانه، محل کار، مدرسه، روابط و سلامت روحی و جسمی خود بشود.
چه چیزی باعث اختلال سوگ طولانیمدت میشود؟
باید دید که یک شخص را در چه شرایطی از دست میدهیم، زیرا آن شرایط ممکن است سبب تشدید احساسات قوی و مداوم سوگ طولانیمدت شود. سوگ بغرنج اغلب در پی موارد زیر بروز میکند:
- تصادف؛
- مرگ ناگهانی یا غیرمنتظره؛
- ازدستدادن فرزند؛
- ازدستدادن همسر؛
- مرگ فجیع؛
- خودکشی؛
- ازدستدادن عزیزی در اثر کرونا.
درباره نحوه پشتسرگذاشتن تجربه سوگ باید به این نکته توجه داشت که هر کسی به شیوه خاص خودش با فقدان کنار میآید. فرهنگ، دین، سن و جنسیت برخی از عواملیاند که ممکن است بر فرایند سوگ اثر بگذارند.
تفاوت سوگ با سوگ پیچیده یا بغرنج
سوگ ما بیانگر واکنشهای ما به اتفاقات ناراحتکننده یا آسیبزاست. ما اغلب سوگ را به مرگ نسبت میدهیم. بااینحال اتفاقات دیگری هم هستند که ممکن است برای فرد سوگآور باشند، مانند:
- تغییر اوضاع مالی؛
- ازدستدادن شغل؛
- پایان دوستی، رابطه عاشقانه یا ازدواج؛
- بیماری جسمی؛
- مشکلات مربوط به سلامت روان؛
- ازدستدادن حس استقلال یا تحرک؛
- تصادفات؛
- تجربیات نزدیک به مرگ؛
- بلایای طبیعی.
واکنشهای مربوط به سوگ طیف وسیعی از احساسات را در بر میگیرند؛ احساساتی مانند خشم، تنهایی، اندوه عمیق، احساس گناه و درماندگی.
علاوهبر این، فردی که در خلال سوگواری قرار دارد ممکن است دچار این مسائل هم بشود:
- تغییر عادات غذایی و خواب؛
- گریه؛
- کمبود انرژی؛
- انزوا و گوشهگیری؛
- نداشتن تمرکز؛
- تردید در افکار و باورهای خود درباره جهان.
افراد سوگوار ممکن است در یکپارچهسازی اطلاعات و پذیرش اینکه فقدان رخ داده است، مشکل داشته باشند.
اگرچه فرد ممکن است همچنان به کسی که از دست داده است فکر بکند یا دلتنگ او بشود، واکنشهای مربوط به سوگ اغلب طی شش ماه شروع به بهبودی میکنند. بااینحال برخی از افراد روز و شب به عزیزی که از دست دادهاند فکر میکنند و این افکار و احساسات زندگی روزمره آنها را مختل میکند. در این صورت میتوان گفت که سوگ بغرنج یا طولانی شده است. در چنین مواردی، فرد نمیتواند فقدان را بپذیرد و فقط به مرگ عزیزش فکر میکند و بهشدت برای او احساس دلتنگی میکند.
مقالات پیشنهادی سردبیر
باید یاد بگیریم که هنگام سوگ از خودمان مراقبت کنیم. سوگ طولانیمدت همواره با مشکلات خواب، بیماریهای قلبیعروقی، مسائل کاری و بینفردی، تصادفات و افسردگی در ارتباط بوده است.
علائم سوگ بغرنج
اگر بیش از دوازده ماه پس از مرگ یکی از عزیزان در سن بزرگسالی و دستکم شش ماه پس از مرگ یکی از عزیزان در سن کودکی علائم همچنان ادامه داشته باشند، میتوان گفت که فرد دچار اختلال سوگ طولانیمدت شده است.
علائم رایج سوگ بغرنج عبارتاند از:
- درد احساسی شدید ناشی از مرگ (مثلا خشم، اندوه یا درماندگی)؛
- حس ناباوری آشکار درباره مرگ؛
- مشکل در برگشتن به حالت عادی یا برقراری ارتباط مجدد با نزدیکان؛
- بیحسی عاطفی؛
- بیمعنا انگاشتن زندگی؛
- احساس تنهایی شدید یا انزوا؛
- اختلال هویت (مثلا احساس میکنید بخشی از خود را از دست دادهاید).
سوگ ممکن است در کودکان و بزرگسالان متفاوت به نظر برسد. مثلا نوجوانان و کودکان در مواجهه با سوگ دچار حالاتی نظیر تغییرات خلقی، اندوه و ترس، نگرانی بابت ازدستدادن دیگر عزیزان و اضطراب جدایی میشوند.
همچنین بزرگسالان ممکن است درگیر مسائل اجتماعی، احساس ناتوانی در پذیرش فقدان، مصرف مواد مخدر یا الکل و افکار خودکشی شوند.
مسلما فقدان کسی که دوستش داریم یا به او اهمیت میدهیم، ناراحتکننده است. اغلب پیش از ازدستدادن یک عزیز، افکار و احساسات ما درباره او مثبتاند. بااینحال طبق یکی از تحقیقات، فقدان همهچیز را پیچیده میکند، زیرا خاطرات ما از کسی که او را از دست دادهایم تحتتأثیر احساسات سخت و قوی قرار میگیرند.
تشخیص سوگ طولانیمدت
اولین گام مهم در رویارویی با سوگ مشورتکردن با متخصص سلامت روان است. این متخصص با پرسش درباره علائم و شیوه مهار آنها فرد را ارزیابی میکند. با این کار میتواند مسائل موجود را راحتتر درک کند و احتمال وجود اختلالاتی مانند اختلال استرس پس از سانحه و اختلالات افسردگی را در بیمار بسنجد.
اگر علائم شما با علائم سایر بیماریها مطابقت نداشته باشد، متخصص سلامت روان احتمال میدهد که شما دچار اختلال سوگ طولانیمدت شدهاید. اختلال سوگ طولانیمدت زمانی تشخیص داده میشود که فرد اظهار کند شب و روز دلتنگ یا در فکر عزیز ازدسترفتهاش است و عملکرد روزانهاش بهوضوح دچار اختلال شده است.
هر کسی ممکن است دچار سوگ طولانیمدت شود. اگر درگیر این اختلال شدهاید، بهتر است که برای گرفتن کمک حرفهای اقدام کنید. مثلا میتوانید به پزشک خانواده خود مراجعه کنید و از او بخواهید که شما را به یک متخصص سلامت روان که میتواند اختلال سوگ طولانیمدت را درمان کند، معرفی کند.
درمان سوگ طولانیمدت
اگر میخواهید که اختلال شما دقیقتر تشخیص داده بشود و بهتر بتوانید علائم خود را کنترل کنید، بهتر است که از متخصص سلامت روان کمک بگیرید. در واقع درمانگر به شما کمک میکند تا فقدان خود را بدون اینکه قضاوت بشوید، در محیطی آرام و صمیمی ارزیابی کنید و درباره چگونگی بهبود سلامت عاطفی و عملکردتان توصیههای لازم را دریافت کنید.
درمان شناختیرفتاری رویکردی مؤثر برای درمان سوگ طولانیمدت است. طبق تحقیقات، استفاده از درمان شناختیرفتاری و تکنیکهای «مواجههدرمانی» برای افراد سوگوار ممکن است سبب بهبود علائم سوگ و افسردگی شود. علاوهبر این، اکثر افرادی که از این درمانها استفاده کردهاند شاهد بهبود سلامت روان و عملکرد اجتماعی خود بودهاند.
سایر رویکردهای رواندرمانی مانند درمان روانپویشی نیز ممکن است مؤثر باشند.
درمان سوگ طولانیمدت ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- صحبتکردن درباره مرگ و بررسی افکار و احساسات مرتبط با آن؛
- گفتوگو درباره خاطرات فرد ازدسترفته و رابطه شما با او؛
- تلاش برای پرداختن به مسائل و مشکلات حلنشده؛
- تقویت کنترل هیجانی و مهارتهای مقابلهای؛
- بررسی وابستگیها و روابط.
قبل از مراجعه به درمانگر و شروع فرایند درمان، میتوانید مطمئن شوید که درمانگر انتخابیتان برای شما و نگرانیهای شما مناسب است. مثلا میتوانید درباره سابقه، تحصیلات، مهارتآموزی و تجربه او در درمان سوگ پرسوجو کنید.
در مقاله به مهم ترین علائم و نشانه های اختلال سوگ طولانی مدت یا همان غم و اندوه طولانی پرداختیم. برای مطالعه بیشتر به اینجا سر بزنید.
در کتاب «پذیرش سوگ»، اولین قدم درمان سوگ مهربانی با خود معرفی شده است: «چند دقیقه وقت بگذارید و دربارهی روشهایی که میتوانید امروز با خودتان مهربان باشید، تأمل کنید:
اگر همیشه سرتان شلوغ است، چند دقیقه صرف یک کار آرامشبخش کنید، مانند خواندن یک شعر یا گوشدادن به موسیقیای که دوست دارید.
اگر یک منتقد درونی دارید که شما را برای اینکه بهدرستی سوگواری نمیکنید سرزنش میکند، سعی کنید به یکی از اتهامات این منتقد پاسخ دهید و بگویید: «من دارم بهترین کاری رو که از دستم برمیآد انجام میدم.» یا «با گذشت زمان، اوضاع راحتتر میشه.» یا جمله یا شعار دیگری انتخاب کنید که به شما کمک میکند احساس حمایت کنید.»
سخن پایانی درباره سوگ طولانی مدت
گاهی دردی که پس از ازدستدادن یک عزیز احساس میکنیم، وصفناپذیر است. سوگ دربردارنده احساسات و واکنشهای پیچیدهای است. شاید احساس کنید که هرگز نمیتوانید با سوگ خود کنار بیایید، اما میتوان کنارآمدن با سوگ طولانی مدت را یاد گرفت بنابراین امکانش هست که دوباره روی پاهای خود بایستید و رو به جلو حرکت کنید. مطالعه یکی از روشهای مفید و اثربخش برای افزایش آگاهی و بهبود کیفیت زندگی است، بهویژه وقتی کتابهای مناسب را برای مطالعه انتخاب کنیم. پیشنهاد میکنیم این سه کتاب عالی را که با موضوع سوگ مرتبطاند، در فهرست مطالعه خود قرار دهید.
چگونه رنجی را که نمیتوانیم درمان کنیم به دوش بکشیم
|
|
پذیرش سوگ: یافتن مسیر زندگی پس از فقدان
|