مزایای منزوی بودن
The Perks of Being a Wallflower
نویسنده: استیون چباسکی
مترجم: کاوان بشیری
انتشار میلادی | 1999 |
---|---|
انتشار شمسی | 1395 |
شابک | 9786007845370 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
تعداد صفحه | 224 |
سری چاپ |
۲۴۵,۰۰۰ تومان
نویسنده: استیون چباسکی
مترجم: کاوان بشیری
انتشار میلادی | 1999 |
---|---|
انتشار شمسی | 1395 |
شابک | 9786007845370 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
تعداد صفحه | 224 |
سری چاپ |
۲۴۵,۰۰۰ تومان
«مزایای منزوی بودن» نوشته استیون چباسکی(-۱۹۷۰)، نویسنده آمریکایی است. این کتاب توانست به مدت ۷۱ هفته در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار بگیرد. این کتاب مجموعهای از نامههای میان دو دوست است.
دوست عزیز
مثل همهی صبحهای بعد از اون شب اول، وقتی از خواب بیدار شدم احساس خستگی میکردم، قلبم تپش داشت و نمیتونستم خوب نفس بکشم. من و پاتریک وقت زیادی رو با هم میگذرونیم. خیلی هم مشروب میخوریم. یعنی پاتریک بیشتر میخوره و من مزه میکنم بیشتر.
دیدن دوستی که به این روز افتاده و اینقدر زجر میکشه واقعاً سخته. مخصوصاً وقتیکه هیچ کاری نمیتونی بکنی جز اینکه “پیشش باشی”. دلم میخواد کاری کنم که این وضع تموم شه ولی نمیتونم. به همین خاطر سعی میکنم هر وقت میخواد دنیاش رو بهم نشون بده باهاش باشم.
یه شب پاتریک منو به پارکی برد که مردها میرن تا همدیگه رو پیدا کنن. پاتریک بهم گفت اگه نمیخوام کسی مزاحمم باشه کافیه به چشمهای کسی نگاه نکنم. گفت که ارتباط چشمی اینجا به معنی موافقت با اینه که بهشکل ناشناس با هم رابطه داشته باشین. هیچکس حرفی نمیزنه. فقط جایی رو پیدا میکنن که برن. بعد از مدتی پاتریک کسی رو پیدا کرد که ازش خوشش اومد. پرسید سیگار لازم دارم و وقتی گفتم نه رو شونهم زد و با اون پسر رفت.
رو نیمکتی که اونجا بود نشستم و به اطراف نگاه کردم. تنها چیزیکه میدیدم سایههایی از آدمها بود. بعضیها رو زمین. بعضیها کنار درختها. بعضیها در حال راه رفتن. خیلی ساکت بود. بعد از چند دقیقهای سیگاری روشن کردم و بعد صدای کسی رو شنیدم که تو گوشم چیزی گفت.
صدا پرسید: «یه سیگار اضافه داری؟»
برگشتم و مردی رو تو سایه دیدم.
گفتم: «البته.»
سیگاری رو به طرفش دراز کردم و اونم گرفت.
گفت: «آتیش داری؟»
گفتم: «البته.» و کبریتی براش روشن کردم.
Bahar –
خیلی خیلی ممنونم 🙂 چیزی که کتابای میلکان رو متمایز میکنه ترجمه فوق العاده نزدیک به نسخه اصلیه .. خیلی خوشحالم که بهترین رمانای دنیارو میتونم با چنین کیفیتی داشته باشم .. امیدوارم هرچه سریع تر بتونم کتاب five feet apart یا پنج قدم فاصله رو بخونم. منتظر کارای بعدیتون هستم ^-^
امیر –
دوباره موجودش کنین خواهشا
داروین –
کتاب بسیار زیبا ، ترجمه ای پر از حذفیات و استفاده از واژگان اشتباه !
– یکی از دلایلی که پایان این داستان قرار بود به ارمغان بیاره این بود که ما بفهمیم چرا چارلی همچین رفتار منزوی و گوشه گیری داره ، که بعد از نامه ۲۲ جون ۱۹۹۲ مشخص میشه ولی مترجم یا انتشارات عزیز این موضوع رو کامل سانسور کرده و اون هم نه به شکلی که ما بتونیم به گونه ای متوجه بشیم بلکه باید حتما علم غیب داشته باشیم تا متوجه موضوع بشیم ، اگه بخاطر متن اصلی نبود اصلا متوجه نمیشدم که تمام این مدت چه اتفاقی برای چارلی افتاده!
– استفاده از واژه ” همجنس*باز ” به جای واژه صحیح ” همجنس*گرا ” در اکثر مواقع ، لطفا هراس خودتون رو از ادبیات دور نگه دارید و یا اگه مشکلی دارید همچین کتاب هایی رو ترجمه نکنید !
این کتاب ، داستان قوی و سبک نوشتاری فوق العاده ای داره ، ممنون که با ترجمه و حذفیات افتضاح نابودش کردید !