آنچه در این مقاله میخوانید
نشانههای رایج افسردگی و هرآنچه باید دربارهاش بدانید
همهی ما گاهی احساس غم و غصه میکنیم، اما افسردگی با این غصههای گاهبهگاه فرق دارد. افسردگی با گذر زمان از بین نمیرود و ممکن است منجر به طیفی از مسائل دیگر شود مانند ناامیدی، خشم، تحریکپذیری، خستگی و مشکل تمرکز.
افسردگی نوعی بیماری است که حدود ۲۸۰میلیون نفر در سراسر دنیا به آن دچارند. این عارضه افسردگی بالینی و اختلال افسردگی عمده (major depressive disorder) نیز نامیده میشود.
نشانههای افسردگی در هر فرد متفاوتاند. دکتر مارگارت رابینسون رادرفورد در کتاب «افسردگی نهفته» به برخی از نشانههای رایج آن اشاره میکند:
افسردگی بالینی دستکم باید یکی از این شاخصههای اصلی را داشته باشد:
- وضعیت روانی بسیار افسرده در اغلب یا تمام اوقات روز
- انهیدونیا، به معنی فقدان علاقه به فعالیتهای سابقاً لذتبخش
بهعلاوهی ۴ مورد از شاخصههای زیر:
- افکار مبهم یا ناتوانی در تصمیمگیری و انتخاب
- کندشدن فعالیتهای فیزیکی و ذهنی
- مشکل در تعیین هدف
- اختلال در خواب و اشتها
- احساس ناامیدی یا درماندگی
- احساس خودکمبینی و بیارزشی
- خستگی، تنش یا ملال
- فکر خودزنی یا خودکشی
در ادامهی این مقاله، دربارهی علائم افسردگی شدید و راههای درمانش میخوانید. همچنین خواهیم گفت که چه زمانی به کمک متخصصان نیازمندیم. با ما همراه باشید.
۱۴ نشانهی افسردگی
چندین نوع افسردگی وجود دارد و علائم آنها در هر فردی متفاوتاند.
اگرچه هر کسی ممکن است گهگاهی بعضی از این نشانهها را بروز دهد، پزشک فقط وقتی ابتلا به افسردگی را تأیید میکند که مجموعهای از علائم در فرد بروز کنند و بهمدت دو هفته یا بیشتر پایدار باشند.
۱. احساس غم یا پوچی
تغییرات خلقوخو یکی از نشانههای بسیار رایج افسردگی است. فرد دچار افسردگی ممکن است مدتهای مدیدی احساس غم و اندوه کند.
همچنین ممکن است که این افراد بگویند احساس پوچی میکنند و نمیتوانند شادی را احساس کنند. بعضی افراد این احساسات را با کلماتی مانند «ناامیدی» و «مالیخولیا» توصیف میکنند.
مارک منسن در کتاب «شادبودن کافی نیست» دربارهی احساس پوچی مینویسد:
اکثر مردم معتقدند افسردگی صرفاً ناراحتیای عمیق است. این موضوع نادرست است. ناراحتی همزمان با افسردگی رخ میدهد، اما یکسان نیستند. در افسردگی همهچیز پوچ و بیمعناست. هرچه افسردگی شدیدتر باشد، فقدان معنا هم شدیدتر خواهد بود، اعمال بیهدفتر خواهند بود، شخص انگیزهی کمتری برای بیدارشدن در صبح، حمامکردن، صحبت با دیگران، خوردن غذا و… خواهد داشت.
۲. احساس ناامیدی یا عجز
گاهی افسردگی سبب ناامیدی میشود، زیرا فرد پایانی بر احساسات ناخوشایندش نمیبیند.
همچنین ممکن است فرد بگوید یا فکر کند که هیچکس نمیتواند کمکش کند بهبود یابد و تا ابد احساس افسردگی خواهد کرد، در نتیجه دچار احساس عجز شود.
۳. احساس بیارزش بودن
افراد دچار افسردگی ممکن است احساس کنند بیارزشاند یا زندگیشان هیچ معنایی ندارد.
علاوهبر این، ممکن است باورشان شود که باری بر دوش دیگراناند و خانوادهشان و حتی کل دنیا بدون آنها راحتترند. اگر این احساسات همراه افکار خودکشی باشند، فرد نیازمند کمک تخصصی فوری است.
جلوگیری از خودکشی
اگر کسی را میشناسید که احتمالش زیاد است به خودش یا دیگری آسیب بزند یا خودکشی کند:
- از او بپرسید «آیا به فکر خودکشی افتادهای؟»
- بدون اینکه قضاوتش کنید، به حرفهایش گوش کنید.
- با اورژانس (۱۱۵) یا اورژانس اجتماعی (۱۲۳) تماس بگیرید.
- تا رسیدن افراد متخصص، کنار فرد بمانید.
- هر وسیلهای را که ممکن است فرد از آن برای آسیبزدن به خود یا دیگری استفاده کند از دسترسش دور کنید مانند اسلحه، چاقو، تیغ، طناب و داروها.
۴. احساس گناه بیش از حد
وقتی کسی چیزی میگوید یا کاری میکند که باعث پشیمانیاش میشود، احساس گناه طبیعی است. بااینحال مبتلایان به افسردگی بدون هیچ دلیلی مدتی طولانی احساس گناه میکنند. ممکن است این احساس گناه انرژی زیادی از آنها بگیرد و باعث شود به خودشان، حرفهایشان و کارهایشان احساس بدی پیدا کنند، حتی اگر مدت زیادی از آن اعمال و رفتار گذشته باشد.
۵. بیعلاقگی به فعالیتها یا لذت نبردن از آنها
بعضی افراد دچار افسردگی علاقهشان به فعالیتهایی را که قبلاً برایشان لذتبخش بودند از دست میدهند. ورزش، سرگرمیها، بیرون رفتن با دوستان، موسیقی و رابطهی جنسی چند نمونه از این فعالیتها هستند. آنها ممکن است پیشنهاد دیگران برای انجام فعالیتها یا وقتگذراندن با دیگران را رد کنند و دیگر علاقهای به انجام فعالیتهای محبوب خود نشان ندهند.
دکتر جولی اسمیت در کتاب «چرا تابهحال کسی اینها را نگفته بود» مینویسد:
لذت نبردن از فعالیتهای محبوب پیشین «فقدان لذت» یا «آنهدونیا» (Anhedonia) نامیده میشود.
این احساس با این سؤال توأمان است: آیا چیزی وجود دارد که ارزش تلاش داشته باشد؟
هرچه که زمانی برایمان شادی به ارمغان میآورد معنای خود را از دست میدهد؛ بنابراین عملاً از انجام کارهایی که ظرفیت بهبود خلقوخوی ما را دارند دست میکشیم زیرا دیگر تمایلی به انجام آنها نداریم.
کسی که با افسردگی دستوپنجه نرم میکند و از فقدان لذت ناشی از آن رنج میبرد، نیاز به زمانی طولانی و پرفرازونشیب دارد تا دوباره انگیزهی مشارکت در فعالیتهای مختلف را داشته باشد و از انجام آنها لذت ببرد. برای دستیابی به احساس شور و لذتی که قبلاً داشتیم، باید مدتی برای رسیدن به اهدافمان سخت تلاش کنیم و کارهایی که برایمان حائز اهمیتاند را، حتی باوجود بیمیلی، انجام دهیم.
۶. خشم و تحریکپذیری
ممکن است اینطور به نظر برسد که فرد افسرده از دیگران خشمگین است. همچنین این افراد معمولا تحریکپذیرند و بهراحتی میرنجند.
بهگفتهی مؤسسه ملی سلامت روان (NIH)، احتمال تحریکپذیری مردان افسرده و بروز خشم در آنان بیش از زنان افسرده است. بااینحال، امکان بروز این علائم در زنان نیز وجود دارد. همچنین احتمال بروز تحریکپذیری و خشم ناشی از افسردگی در کودکان و نوجوانان بیشتر از بزرگسالان است.
بعضی از عوارض افسردگی نیز ممکن است غیرمستقیم باعث تحریکپذیری فرد شوند. مثلاً اختلال خواب باعث خستگی فرد و تحریکپذیرتر شدن او میشود.
۷. مشکل تمرکز، حافظه و تصمیمگیری
احتمال دارد که افسردگی بر تواناییهای شناختی فرد اثر بگذارد و مثلاً نتواند بر مسائل شخصی یا کاریاش تمرکز کند. همچنین ممکن است تصمیمگیری برایش دشوار شود، حتی دربارهی مسائل بهظاهر پیشپاافتاده و روزانه.
بهجز اینها، ممکن است فرد افسرده متوجه شود که نمیتواند چیزهایی را به یاد بیاورد که قبلاً بدون مشکل به یاد میآوردشان. مثلاً شاید قرارهای ملاقات و انجام وظایفش را فراموش کند یا به خاطر نیاورد که چه حرفهایی زده و چه کارهایی کرده است.
۸. احساس خستگی و کمبود انرژی
صبح از خواب بیدار شدن برای برخی از مبتلایان به افسردگی دشوار است، زیرا احساس ضعف و خستگی میکنند. ممکن است چنان احساس خستگی کنند که حتی نتوانند از پس کارهای روزمره خود مانند رفتن به سر کار یا آشپزی برآیند. بنابراین احتمالا مدت زیادی را در خانه به استراحت یا خواب میگذرانند.
گاهی افسردگی باعث میشود فرد مدام احساس خستگی کند، حتی اگر بهقدر کافی خوابیده باشد. البته اختلال خواب هم از عوارض افسردگی است و فرد دچار آن ممکن است بیشتر احساس خستگی کند.
۹. بیخوابی یا کمبود خواب
اختلال خواب یکی از عوارض اصلی افسردگی است و بر اساس تحقیقات، خود بیخوابی از عوامل زمینهساز افسردگی محسوب میشود. بنابراین فرد در دوری باطل گرفتار میشود.
بیخوابی، مشکل به خواب رفتن و خواب بیکیفیت از مشکلات افراد دچار افسردگیاند که سبب میشوند این افراد تا پاسی از شب بیدار بمانند یا صبح خیلی زود از خواب بیدار شوند.
۱۰. بیاشتهایی
از دست دادن اشتها یکی از عوارض احتمالی افسردگی است که ممکن است منجر به کاهش وزن شود. این افراد میل چندانی به غذا ندارند و شاید مدتی طولانی لب به غذا نزنند.
۱۱. پرخوری و اضافهوزن
برعکس کسانی که دچار بیاشتهایی میشوند، برخی افراد هنگام افسردگی به پرخوری میافتند. برای بعضی از این افراد پرخوری راه مقابله با احساسات ناخوشایند، ملال یا تنهایی است.
گاهی افسردگی انگیزه افراد برای بیرون رفتن و ورزش کردن را میکشد. این مسئله در کنار افزایش مصرف غذا سبب اضافهوزن میشود.
۱۲. درد و مشکلات جسمانی
فرد افسرده ممکن است دچار علائم جسمانی پایدار و مقاوم به درمان شود، مانند:
سردرد؛
مشکلات گوارشی؛
دردهای بدون علت.
۱۳. از دست دادن توانایی مهار افکار منفی و نگرانی
افکار منفی ماندگار دست از سر بعضی از مبتلایان به افسردگی برنمیدارند و این افراد شاید نتوانند بهراحتی نگرانی خود را مهار کنند.
دکتر جولی اسمیت در کتاب «چرا تابهحال کسی اینها را به من نگفته بود» نشخوار فکری را اینگونه توصیف میکند:
نشخوار فکری بهمثابهی ماشین لباسشویی افکار است؛ فرایندی که بارها و بارها افکار را دقیقهها و ساعتها و روزها زیرورو میکند. تحقیقات نشان میدهند نشخوار فکری عامل کلیدی تداوم افسردگی است . هرچه بیشتر نشخوار کنید، بیشتر در این باتلاق فرومیروید.
با تکرار هر کار، فعالیت عصبی مربوط به آن بیشتر در ذهنتان ریشه میدواند. این بدانمعناست که هرچه بیشتر در افکار یا خاطرات دردناک غوطهور شوید، یادآوری آنها برای شما آسانتر میشود. ناگهان خود را در تلهای مییابید که در آن با تحریک مداوم احساسات دردناک و پریشانی تا قعر تاریکی فرومیروید.
۱۴. فکر مرگ و خودکشی
افراد دچار افسردگی ممکن است بیش از دیگران دربارهی مرگ و مردن فکر کنند و حتی به فکر خودکشی برای پایان دادن به زندگی خود بیفتند. این مسئله را «افکار خودکشی» مینامند.
گاهی فرد دربارهی این افکار با دیگران صحبت میکند. شاید صحبت دربارهی مرگ یا خودکشی روش فرد برای ابراز نیازش به کمک دیگری باشد. در این مواقع ضروری است که از افراد متخصص کمک بگیرید.
افسردگی عارضهای رایج اما جدی است که شاید زندگی فرد را به خطر بیندازد. هر کسی که دربارهی خودکشی فکر میکند حتماً دست به خودکشی نمیزند، بااینحال اگر کسی حرف خودکشی را پیش کشید، حتماً باید با پزشک یا فردی متخصص تماس بگیرید تا در اسرع وقت به او کمک کنند.
تشخیص افسردگی
فقط داشتن یکی از نشانههای گفتهشده برای تأیید ابتلا به افسردگی کافی نیست. مثلاً برخی بیماریهای دیگر یا مصرف بعضی داروها هم ممکن است موجب اضافهوزن یا بیخوابی شوند.
افرادی که چند نشانه را دارند و نگران ابتلا به افسردگیاند، باید به متخصص سلامت روان مراجعه کنند تا وضعیتشان بررسی شود.
روش تشخیص یکسان و فراگیری برای افسردگی وجود ندارد. معمولاً متخصص سلامت روان برای تشخیص افسردگی علائم فرد را ارزیابی و سابقهی پزشکی خود فرد و خانوادهاش را بررسی میکند و همچنین ممکن است از پرسشنامهها و تستهای تخصصی بهره بگیرد.
درمان افسردگی
بسیاری از افراد برای مهار علائم افسردگی از دارودرمانی، رواندرمانی یا هر دو بهره میبرند. شرکت منظم در جلسات رواندرمانی و مصرف مرتب داروهای تجویزشده بسیار مهماند.
درمان این عارضه شاید زمانبر باشد و فرد بلافاصله احساس بهبودی نکند. اثرگذاری داروهای ضدافسردگی گاهی چند هفته طول میکشد و رواندرمانی روش درمانی مؤثر اما بلندمدتی است که موجب مهار فوری علائم نمیشود.
برخی از راهکارهایی که افراد گفتهاند برای مهار علائم افسردگی مفید بودهاند، عبارتاند از:
- ورزش؛
- وقت گذراندن با عزیزان یا دوستان حمایتگر؛
- پرهیز از مصرف الکل و مواد مخدر؛
- بهرهگیری از ترفندهای مهار استرس و اضطراب؛
- تقسیم وظایف بزرگ به وظایف کوچکتر.
اگر یکی از دوستان یا عزیزانتان علائم افسردگی را بروز داد، میتوانید این کارها را برایش انجام دهید:
- از او بخواهید به متخصص سلامت روان مراجعه کند؛
- برای وقت گرفتن از متخصص کمکش کنید؛
- به او اعتبار ببخشید و حمایت و درکش کنید؛
- مدام او را به گردش و شرکت در رویدادهای مختلف دعوت کنید؛
- در خانه و محل کار و هرجای ممکن از عوامل استرسزا بکاهید؛
- کمکش کنید که خوب تغذیه کند؛
- با او بیرون خانه وقت بگذرانید.
چه زمانی به درمانگر مراجعه کنیم؟
اگر کسی احساس میکند که دچار افسردگی شده است، باید به متخصص سلامت روان مراجعه کند. درمان مناسب سبب مهار علائم و پیشگیری از بدتر شدن وضعیت میشود.
کتابهایی که میتوانند به بهبود افسردگی کمک کنند
“اگرچه راههای متعددی برای بهبود سلامت روان وجود دارند، اما مطالعه یکی از روشهای اثربخش است که نه تنها سلامت روانی را تقویت میکند، بلکه کیفیت کلی زندگی را نیز بهبود میبخشد. تحقیقات نشان میدهد که خواندن کتابهای سلامت روان در زمینه مقابله با افسردگی میتواند منبعی ارزشمند باشد. به ویژه با راهنمایی یک متخصص، این روش میتواند به طور مؤثری در درمان افسردگی نتیجهبخش باشد.
چرا تا به حال کسی اینها را به من نگفته بود؟ |
افسردگی نهفته |
زندگی خود را دوباره بیافرینید |
جمعبندی
افسردگی نوعی مشکل سلامت روان درمانپذیر است که منجر به بروز طیفی از علائم مختلف میشود.
هر کسی که نگران است خودش یا یکی از عزیزانش دچار افسردگی شده باشند، باید در اولین فرصت با متخصص سلامت روان صحبت کند. اقدامات درمانی مناسب موجب بهبود کیفیت زندگی فرد میشوند و حتی ممکن است جان او را نجات دهند پس درمان افسردگی رو جدی بگیرید.
منابع
کتاب افسردگی نهفته، دکتر مارگارت رابینسون رادرفورد
کتاب چرا تابهحال کسی اینها را به من نگفته بود، جولی اسمیت
کتاب شادبودن کافی نیست، مارک منسن
ببخشید یه سوال داشتم کدوم علائم افسردگی باید جدی تر گرفته بشه؟ من یکی از دوستام جدیدا یه سری از علائمی که شما تو این نوشتین رو داره و من واقعا نگرانشم ولی خب وقتی از خودش میپرسم میگه همه چی اوکیه و این حرفا ولی احساس می کنم ممکنه افسرده باشه چطور می تونم کمکش کنم؟
سلام اگر چنتا از نشانه های افسردگی شدید رو داشته باشم چنتا دیگشو نه دقیقا تو کدوم مرحله افسردگی قرار دارم؟ آیا لازمه که به روان درمانگر مراجعه کنم؟
طبق مطالعات و تحقیقات روانشناسان و پزشکان چند مورد از علایم افسردگی که در افراد زیادی مشترک بودند:
فکر به خودکشی
احساس ناراحتی، پوچی یا درماندگی
کندی در حرکت، تفکر یا صحبت فرد
اختلال در تمرکز، یادآوری و تصمیمگیری
اضطراب، پرخاشگری و احساس بیقراری
کجخلقی، فوران خشم یا پایین آمدن آستانه صبر
اختلال در خواب، ازجمله بیخوابی یا پرخوابی
“طبق تجربه ثابت شده مهمترین علائم افسردگی عبارتند از:
فکر به خودکشی
احساس ناراحتی، پوچی یا درماندگی
کندی در حرکت، تفکر یا صحبت فرد
اختلال در تمرکز، یادآوری و تصمیمگیری
اضطراب، پرخاشگری و احساس بیقراری
کجخلقی، فوران خشم یا پایین آمدن آستانه صبر
اختلال در خواب، ازجمله بیخوابی یا پرخوابی
خستگی، پایین بودن انرژی و طاقتفرسا بودن کارها از نظر فرد”
“نه راه وجود دارد که از افسردگی نجات پیدا کنیم که به راه های نجات از افسردگی معروف است که راه ها خوبند مثل:
کمک از متخصص
شناسایی علت افسردگی
دارو درمانی
و ….
خودتان اگر علاقه مندید مطالعه کنید”
من مدت هاست که درگیر افسردگی شدید هستم.
نشانه های افسردگی شدید در من غم و اندوه عمیق و طاقتفرسا، تحریکپذیری و عصبانیت، پوچی و ناامیدی، احساس گناه و بیارزشی، افکار خودکشی است که از همه اش به شدت رنج می برم لطفاً کمکم کنید
سلام مرسی از این نوشته ای که تو سایتتون قرار دادید خیلی به دردم خورد حقیقتش من باید یه ارائه درباره مهمترین علائم افسردگی سر کلاس می دادم بعد برای ساخت پاور از مطالب سایت شما هم استفاده کردم و منبع هم ذکر کردم سایت شما رو دمتون گرم بازم
ببخشید یه سوال دارم آیا نشانه های افسردگی شدید ممکنه با تغییر فصل تغییر کنه منظورم اینه مثلا افسردگی شدید تابستون ها یه علائمی داشته باشه زمستونا یه علائم دیگه ای
ببخشید آیا ممکنه ما بعد از رویت نشانه افسردگی شدید در یک فرد خودمون به متخصص مراجعه کنیم و با شرح حال اون فرد دارو هاشو بگیریم؟
من با خوندن این نوشته شما یاد دوره بعد از کنکور خودم افتادم که از استرس رتبه و آینده تاریکی که اگر دانشگاه قبول نشم چی میشه کم کم علائم افسردگی شدید رو تو خودم می دیدم ولی خب خدا رو شکر از رتبه ام راضی بودم ولی تا یه مدت بعدش اون حس بعد افسردگی نزدیکم بود
من بعد از مهاجرتم به خاطر حس غربت و دوری از دوستام احساس افسردگی شدید می کردم و خب اونور هیشکی نبود که حتی بتونم باهاش صحبت کنم که یکم خالی شم لااقل ولی خب با یه تراپیست داخل ایران تلفنی صحبت می کردم و خب کمکم کرد که زودتر خودمو جمع و جور کنم
ببخشید آیا چیزی تحت عنوان علایم افسردگی پنهان داریم؟ من یه پادکست گوش میدادم که به فارسی برگردونده شده بود اینو اونجا شنیدم میشه یه توضیح بدید یعنی چی
اشتراکها: غلبه و درمان وسواس فکری - آنلاین بوک|فروشگاه اینترنتی کتاب
اشتراکها: درمان کمالگرایی در هفت قدم - آنلاین بوک|فروشگاه اینترنتی کتاب
اشتراکها: همه چیز درباره کمال گرایی مثبت - آنلاین بوک|فروشگاه اینترنتی کتاب