سه درس برای همه فن حریف شدن در احساسات از مارک براکت

احساسات همراه همیشگی ما و شاید مهم‌ترین عاملی هستند که ما را به انسان تبدیل می‌کنند. همه‌ی ما کم‌وبیش هر لحظه احساسات گوناگونی داریم. تقریباً می‌توان گفت احساس‌کردن مثل نفس‌کشیدن است، همان قدر غیرقابل‌گریز! اما در زندگی طوری وانمود می‌کنیم که انگار خلاف این درست است. اغلب اوقات تمام تلاشمان را می‌کنیم که احساساتمان را انکار یا پنهان کنیم، حتی از خودمان. اکثر ما به‌یاد نداریم چگونه با احساساتمان مواجه شویم، بنابراین از آن‌ها طفره می‌رویم، رویشان سرپوش می‌گذاریم و سرکوبشان می‌کنیم. فکر می‌کنیم احساسات سرعت ما را کم می‌کنند و مانعی بر سر راه اهدافمان هستند اما نمی‌دانیم این سرکوب‌کردن چه عواقب جبران‌ناپذیری در زندگی ما و اطرافیانمان و حتی نسل‌های بعد از ما دارد. اگر یاد بگیریم به‌جای هراس از احساسات، تمامشان را بپذیریم و حتی با آغوش باز قبولشان کنیم، می‌توانیم کاری کنیم که احساساتمان به نفع ما باشند، نه بر علیه ما. با فراگرفتن علم احساسات، مهارت‌های لازم برای استفاده‌ی عاقلانه از احساساتمان را یاد می‌گیریم. در این صورت دیگر احساساتی که حتی گاهی متوجهشان نیستیم، نمی‌توانند کنترل ما را به دست بگیرند. همچنین می‌توانیم به نزدیکانمان، عزیزانمان و همکارانمان کمک کنیم تا احساساتشان را بهتر مدیریت کنند.

بنابراین اولین درس مهم این است:

درس مهم شماره یک: دانشمند احساسات باشید

شیوه‌ای علمی برای درک عواطف و احساسات وجود دارد. درست است که شاید برخی از ما قبلاً فکر کرده باشیم (یا حتی هنوز هم فکر کنیم) که احساسات صرفاً چیزهای نامعقول یا بیهوده هستند، اما با مهارت‌های درست متوجه می‌شویم که می‌توانیم یاد بگیریم احساسات خودمان و دیگران را درک کنیم، به‌درستی به آن‌ها پاسخ دهیم و احساسات را به شکل اطلاعات ببینیم. هنگامی که این اطلاعات را با ذهنیت علمی دریافت می‌کنیم، چیزی به ما می‌دهند تا به آن فکر کنیم یا تجزیه‌وتحلیل کنیم، به‌خصوص وقتی متوجه می‌شویم که یک‌سری احساسات خاص را بیشتر از احساسات دیگر تجربه می‌کنیم. استرسِ مداوم بر یادگیری، پردازش حافظه و سلامت روح و جسم تأثیر می‌گذارد؛ بنابراین دانستن این‌که چه احساسی داریم و شاید کمک به دیگران برای این‌که متوجه شوند چه احساسی دارند، نقش بسزایی در زندگی ما دارد. درست است که بهترین زمان یادگیری این مهارت‌ها در سنین کودکی و نوجوانی است، اما ماهی را هروقت از آب بگیرید تازه است! مارک و عموی مرحومش ماروین در اواخر دهه‌ی ۹۰ تلاش کردند این مهارت‌ها را وارد برنامه‌ی آموزشی مدارس کنند، اما موفق نشدند. نه به این دلیل که کودکان نمی‌توانستند آن‌ها را درک کنند یا نمی‌توانستند در این‌باره گفتگو کنند، بلکه به این دلیل که معلمان (افراد بزرگ‌سال مدرسه) نمی‌توانستند این کار را انجام دهند و اهمیت این مسئله را متوجه نمی‌شدند. آن‌ها مهارت‌های لازم برای کنترل احساسات خود را نداشتند و در نتیجه با داشتن هرگونه گفت‌وگو با بچه‌های کلاس درمورد احساسات، شدیداً معذب می‌شدند. همین نشان می‌دهد تا زمانی که افراد بزرگ‌سال مدرسه یا جامعه این مهارت‌ها را فرا نگیرند، امیدی به یادگیری نسل‌های جوان‌تر نیست.  

درس مهم شماره دو: پنج مهارت هوش هیجانی را یاد بگیرید

داشتن مهارت‌های احساسی (دادن اجازه‌ی احساس‌کردن به خودتان و اطرافیانتان) به این معنا نیست که کیسه بوکس دیگران شوید یا با هر حرفی که دیگران می‌زنند یا هر کاری که می‌کنند موافقت کنید. کسانی که مهارت‌های هوش هیجانی را می‌آموزند هم مثل دیگران وقتی مورد حمله قرار بگیرند از خود واکنش نشان می‌دهند؛ اما سروکله‌زدن با احساساتی که در این مواجهه پیدا می‌کنند، برایشان آسان‌تر است و در پیداکردن راه‌حلی مسالمت‌آمیز مهارت بیش‌تری دارند. این مهارت‌ها عبارتند از:

  1. شناسایی احساسات: تشخیص این‌که خودمان و دیگران چه احساساتی داریم، از طریق نشانه‌های کلامی و غیرکلامی.
  2. درک احساسات: درک‌کردن این احساسات و مهم‌تر از آن، یافتن منشأ آن‌ها.
  3. نام‌گذاری احساسات: لازم است دامنه‌ی واژگان بهتری در زمینه‌ی آگاهی از احساسات داشته باشیم و بتوانیم احساساتمان را نام‌گذاری کنیم.
  4. ابراز احساسات: یادگرفتن بیان احساساتمان به روشی صحیح که به دیگران اطلاع می‌دهد چه احساسی داریم و شاید به چه اقدام یا حمایتی نیاز داریم.
  5. تنظیم و تعدیل احساسات: شما باید احساسات خود را تنظیم کنید، نه این‌که بگذارید آن‌ها شما را تنظیم کنند.

  با تمرین منظم این مهارت‌ها، در آن‌ها بهتر می‌شوید و کنار‌آمدن با برخی افراد، شرایط سخت و شاید حتی زندگی روزمره‌تان برایتان راحت‌تر می‌شود. به‌خصوص اگر این مهارت‌ها را همراه با همسر، خانواده یا همکاران خود تمرین کنید. درک احساسات احتمالاً یکی از سخت‌ترین مهارت‌ها برای تسلط است، زیرا باید بتوانیم در اوج لحظه‌ی برون‌ریزی احساسات بپرسیم: چرا؟ چرا من یا طرف مقابل داریم به این شکل واکنش نشان می‌دهیم یا چنین احساسی داریم؟ انجام این کار در لحظه سخت است، به‌خصوص در شرایطی که احساسات به ما هجوم آورده‌اند. نام‌گذاری احساسات احتمالاً مهارت خوبی برای شروع یادگیری است، زیرا می‌توانیم آن را خودمان به‌تنهایی با فهرستی از احساسات انجام دهیم تا دامنه‌ی واژگانی را که در ارتباط با احساسات می‌شناسیم از محدوده‌ی «عصبانی، ناراحت و خوشحال» فراتر ببریم و احساسات جزئی‌تر و پیچیده‌تر را شناسایی کنیم.  

درس مهم شماره سه: هوش هیجانی را به خانه یا محل کار بیاورید

خیلی عجیب است که آدم‌ها چقدر عمیقاً می‌خواهند و نیاز دارند که احساساتشان را با دیگران در میان بگذارند، اما از طرف دیگر احساسات خود را از یکدیگر پنهان می‌کنند، چون از مسخره‌شدن یا عواقب در میان گذاشتن احساسات می‌ترسند. مثال‌های زیادی در این کتاب وجود دارد، به‌خصوص از معلمان و والدینی که مارک برای آن‌ها کارگاه آموزشی برگزار کرده است. وقتی به این افراد فرصت داده می‌شود، آن‌ها فورانی از استرس، شرم، احساس گناه و سایر احساسات عمیق را بیرون می‌ریزند که افراد در موقعیت‌های دیگر فرصتش را ندارند یا احساس امنیت نمی‌کنند که این احساسات را بروز دهند. بنابراین در کنار این‌که دانشمند احساسات شویم و از آن پنج مهارت هوش هیجانی استفاده کنیم، می‌توانیم با انجام این چهار کار، هوش هیجانی را به خانه یا محل کار خود بیاوریم:  

  • با تنظیم‌کردن نوعی منشور و الگوبرداری مداوم و مدیریت سالم احساسات، موفقیت خود را تضمین کنید. این کتاب مثال‌هایی از کلاس‌های درس یا خانواده‌هایی دارد که منشوری تنظیم کرده‌اند که در آن نوشته شده چگونه با یکدیگر رفتار کنند، چگونه با احساسات برخورد کنند، چه مکالمه‌هایی انجام دهند و از چه لحن و کلماتی استفاده کنند. این کار مبنایی ثابت برای احساسات و روابط تعیین می‌کند. داشتن این منشور یا توافقات، بعداً در موقعیتی که جروبحث کمی بالا می‌گیرد کمک می‌کنند.
  • با استفاده از ذهنیت دانشمند احساسات، کاوش کنید تا یادگیرنده باشید و نه کسی که فکر می‌کند همه‌چیزدان است و به دیگران کمک کنید تا احساساتشان را نام‌گذاری کنند، نه این‌که سعی کنید احساسات آن‌ها را اصلاح کنید یا کاهش دهید.
  • استراتژی داشته باشید. وقتی بدانید طرف مقابل چه احساسی دارد، می‌توانید به او کمک کنید تا به جلو حرکت کند. همین کمک می‌تواند صرفاً به شکل حضور در کنار او باشد، یا درآغوش‌گرفتنش (اگر اشکالی نداشت!) یا احتمالاً در صورت لزوم کمک به او برای مراجعه به متخصص.
  • بعد از مدتی سراغ فرد را بگیرید، از او بپرسید اکنون چه احساسی دارد، به او کمک کنید تأمل کنند و کمک کنید تا هرگونه الگوی احساسی را شناسایی کند که در طول زمان تکرار می‌شود.

سخن پایانی


اگر می‌خواهید اعتمادبه‌نفس بیشتری داشته باشید و با احساسات خود راحت‌تر باشید یا یاد بگیرید که چطور می‌توانید احساساتتان را به شکل منبع اطلاعاتی ضروری برای موفقیت و سلامتی ببینید و نه به شکل سدی ناخوشایند بر سر راه پیشرفتتان، کتاب هنر همه‌فن‌حریف‌شدن در احساسات را حتماً بخوانید. در این کتاب مارک براکت به طرز متقاعدکننده‌ای استدلال می‌کند که احساسات ما مانعمان نمی‌شوند، بلکه اطلاعات مهمی برای بهبود زندگی به ما می‌دهند، البته به شرط این‌که هنر همه‌فن‌حریف‌شدن در آن‌ها را بیاموزیم.

برای تهیه‌ی این کتاب ارزشمند می‌توانید به پیوند زیر یا کتاب‌فروشی‌های معتبر سراسر کشور مراجعه کنید.

خرید کتاب هنر همه‌فن‌حریف‌شدن در احساسات

درباره‌ی کتاب هنر همه‌فن‌حریف‌شدن در احساسات

سلامت روان کودکان و بزرگ‌سالان به‌طور شوکه‌کننده‌ای ضعیف است. مارک براکت، نویسنده‌ی کتاب هنر همه‌فن‌حریف‌شدن در احساسات، می‌داند چرا این‌گونه است و می‌داند چه کاری در این باره می‌توانیم انجام دهیم. این کتاب دقت، علم، شور و انگیزه را به میزان یکسان با یکدیگر ترکیب می‌کند. بسیاری از کودکان و بزرگ‌سالان از این مسئله رنج می‌برند؛ آن‌ها از احساسات خودشان خجالت می‌کشند و مهارت‌های مواجهه با احساسات را یاد نگرفته‌اند، اما قرار نیست شرایط همین‌طور باقی بماند. هدف اصلی مارک براکت در زندگی‌اش این است که این شرایط را تغییر دهد و این کتاب به شما نشان می‌دهد چگونه چنین کاری را انجام دهید.

درباره‌ی نویسنده‌ی کتاب

دکتر مارک براکت مؤسس و مدیر مرکز هوش هیجانی ییل و استاد مرکز مطالعات کودک در دانشگاه ییل است. براکت به‌عنوان محققی با بیش از بیست سال سابقه، بر نقش احساسات و هوش هیجانی در یادگیری، تصمیم‌گیری، خلاقیت، روابط، سلامتی و عملکرد تمرکز کرده است. او ۱۲۵ مقاله‌ی علمی منتشر کرده و جوایز و نشان‌های افتخار متعددی برای تلاش‌هایش در این زمینه دریافت کرده است. او همچنین به طور منظم به شرکت‌هایی نظیر فیس‌بوک، مایکروسافت و گوگل مشاوره می‌دهد تا اصول هوش هیجانی را در آموزش کارکنان و طراحی محصولشان بگنجانند. اخیراً براکت شرکت اوجی لایف لب را تأسیس کرده است. این شرکت آموزشی، سیستم‌های یادگیری دیجیتال خلاقانه را در حوزه‌ی هوش هیجانی توسعه می‌دهد. هدف اصلی براکت این است که به دنیا درمورد ارزش احساسات و مهارت‌های لازم برای بهره‌مندی آگاهانه از احساسات را بیاموزد. او می‌گوید:«من می‌خواهم همه دانشمند احساسات شوند. ما باید کاوشگرِ کنجکاو احساسات خود و دیگران باشیم تا احساسات بتوانند به ما در راه رسیدن به اهداف و بهبود زندگی‌مان کمک کنند.»  

1 دیدگاه برای “سه درس برای همه فن حریف شدن در احساسات از مارک براکت

  1. Ariana Kord گفته:

    دکتر براکت به طور کامل وجامع درمورد کنترل احساسات وهدف پنج مرحله ای توضیح عالی داده
    خوندن این کتاب واقعا توصیه میشه💜

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *