اختلال شخصیت وسواسیجبری (OCPD) شامل دغدغهی فکری فراوان برای کمال گرایی، ساختارمندی و کنترل است. افراد مبتلا به این اختلال باورهای سرسختانهای دارند و خود را ملزم میدانند که بر خودشان، دیگران و موقعیتها تسلط کامل داشته باشند. در این مقاله با ما همراه باشید تا با این اختلال و راهکارهای غلبه بر آن آشنا شوید. در ادامه مقاله درمان وسواس فکری کمال گرایی با ما همراه باشید.
آنچه در این مقاله میخوانید
اختلال شخصیت وسواسیجبری چیست؟
اختلال شخصیت وسواسیجبری (OCPD) نوعی اختلال روانی است که شامل دغدغهی فکری فراوان برای کمالگرایی، ساختارمندی و کنترل است. این الگوهای رفتاری و فکری در انجام وظایف و پایداری روابط فرد اخلال ایجاد میکنند.
افراد مبتلا به این اختلال باورهای سرسختانه و شیوههای خاصی برای انجام کارهای مختلف دارند. آنها جایی برای انعطافپذیری باقی نمیگذارند و نمیتوانند با دیگران سازش کنند. این افراد اغلب تشخیص نمیدهند که رفتار و طرزفکرشان مشکلساز است.
تفاوت اختلال وسواسیجبری و اختلال شخصیت وسواسیجبری چیست؟
اختلال شخصیت وسواسیجبری OCPD)) و اختلال وسواسیجبری (OCD) شبیه هم به نظر میرسند، اما با هم فرق دارند. اختلال وسواسیجبری نوعی اختلال اضطراب است که بهسبب آن، فرد دائم درگیر افکار ناخواسته و مزاحمی است (وسواس) که باعث میشوند رفتارهای تکرارشوندهای (اعمال وسواسی) از وی سر بزند. نمونههای اعمال وسواسی روشن و خاموشکردن چراغ به دفعات مشخص با زدن کلید آن یا شستن مداوم دستهاست.
افراد مبتلا به اختلال وسواسیجبری معمولاً آگاهاند که این اختلال مسبب رفتارهای آنهاست و میپذیرند که برای درمان آن نیاز به کمک متخصص دارند. اما افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسیجبری حتی اگر به رفتارهایشان آگاهی هم داشته باشند، معمولاً این خودآگاهی جزئی است.
کلاریسا آنگ و مایکل توهیگ در کتاب «کمالگرای مضطرب» دربارهی دشواری آگاهشدن به مسائلی مانند کمال گرایی تعبیر زیبایی را به کار بردهاند: «ما کمال گرایی و اضطراب، استرس و نگرانی ناشی از آن را مشابه آب اطراف ماهیان درون اقیانوس میدانیم که نامرئی است و تا وقتی آن را همانطور که هست نبینید، نمیدانید با آن چه کنید. این موضوع بهخاطر این است که نمیتوانید در مقابل چیزی که حتی از وجودش اطلاع ندارید واکنش نشان دهید، چه برسد به اینکه واکنش مؤثری نشان دهید، حتی اگر واکنش نشانندادن به شما آسیب بزند.»
چه افرادی به اختلال شخصیت وسواسیجبری مبتلا میشوند؟
این اختلال معمولاً در اواخر دورهی نوجوانی یا اوایل دههی سوم زندگی فرد آغاز میشود. البته احتمالش زیاد است که افرادی با این مشکلات را نیز درگیر کند:
- اختلالات اضطرابی مانند اختلال پنیک و اختلال اضطراب فراگیر: ۲۴درصد
- اختلالات خلقی مانند اختلال دوقطبی: ۲۴درصد
- اختلالات اندک تا متوسط مصرف مواد: ۱۲ تا ۲۵درصد.
اختلال شخصیت وسواسیجبری تا چه حد شایع است؟
طبق پژوهشها، این اختلال در آمریکا شایعترین اختلال شخصیتی است و ۳ تا ۸ درصد بزرگسالان را درگیر میکند.
علائم اختلال شخصیت وسواسیجبری
نشانهی اصلی این اختلال دغدغهمندی فراگیر (وسواس) در خصوص نظم، کمال گرایی، کنترلگری و شیوههای خاص برای انجامدادن کارهاست. این رفتارها بهانجامرساندن وظایف را دشوار میکنند و سبب بروز مشکلات در روابط میشوند.
علائم این اختلال معمولاً در اوایل دوران بزرگسالی بروز میکنند و فرد مبتلا به این اختلال ممکن است:
- دلواپس جزئیات، قوانین، فهرستها، نظم و سازماندهی باشد و بر آنها پافشاری کند؛
- دچار کمال گرایی باشد و این ویژگی در انجام وظایفش اخلال ایجاد کند؛
- تعلق خاطر بیش از حدی به کار و بهرهوری داشته باشد. این امر سبب میشود که از اوقات فراغت چشمپوشی کند و زمان اندکی را با عزیزانش سپری کند؛
- بیش از حد دچار تردید و دودلی باشد؛
- برای پرهیز از آنچه بهنظرش شکست محسوب میشود، بینهایت احتیاط کند؛
- در قبال باورها و روشهای انجام کارهایش سرسخت و لجوج باشد
- تمایلی به سازش نداشته باشد؛
- تمایلی به دورانداختن اشیای شکسته یا بیارزش نداشته باشد حتی اگر آن اشیا فاقد ارزش معنوی باشند؛
- برای همکاری با دیگران یا تقسیم وظایف مشکل داشته باشد مگر اینکه دیگران بپذیرند کارها را به شیوهی مدنظر او انجام دهند؛
- اغلب بیش از حد بر ایدهای، وظیفهای یا باوری پافشاری کند؛
- همهچیز را سیاه یا سفید درک کند (تفکر دوقطبی)؛
- پذیرش انتقاد برایش مشکل باشد؛
- بر عیب و نقصهای دیگران بیش از حد تمرکز کند.
افراد مبتلا به این اختلال معمولاً در نگاه اول بااعتمادبهنفس، منظم و سختکوش به نظر میرسند. حتی ممکن است معیارهای موشکافانه آنها در مشاغل خاصی به سودشان باشد. اما معمولاً ناتوانی ایشان در سازگاری یا تغییر رفتارهایشان بر روابطشان اثر منفی میگذارد.
در بخشی از کتاب «زندگی خود را دوباره بیافرینید»، میخوانیم: «منزلتمحوری تأکید بیش از حد بر کسب وجهه، منزلت، ثروت و زیبایی (نوعی خودتصنعی) است. اغلب نوعی از حملهی متقابل برای احساسات اصلی در تلهی کمبود و انزوای اجتماعی است.
اگر شما منزلتمحوریِ افراطی دارید، مهم نیست چه کاری انجام میدهید؛ هیچگاه بهاندازهی کافی خوببودن را احساس نمیکنید. زمانی که از برآوردن توقعات بلندبالایتان بازمیمانید، مایلید خودتان را مجازات کنید یا احساس «شرمندگی» داشته باشید. شما در کشمکشی بیپایان برای تجمیع هرچه بیشترِ قدرت، ثروت و اعتبار گرفتار شدهاید و اینها هیچوقت هم کافی نخواهند بود تا شما به احساس خوبی از خودتان برسید.»
چه عاملی سبب بروز اختلال شخصیت وسواسیجبری میشوند؟
در بین مشکلات سلامت روان، اختلالات شخصیتی از جمله اختلال شخصیت وسواسیجبری کمتر از همه شناخته شدهاند. پژوهشگران هنوز در تلاشاند که علت دقیق آنها را شناسایی کنند، اما فکر میکنند که این اختلالات بهسبب چندین عامل بروز میکنند از جمله:
ژنتیک
دانشمندان ژن معیوبی را شناسایی کردهاند که ممکن است یکی از عوامل زمینهساز اختلال شخصیت وسواسیجبری باشد. همچنین پژوهشگران در حال کشف پیوندهای ژنتیکی پرخاشگری، اضطراب و ترس هستند که ویژگیهای اثرگذاری بر اختلالات شخصیتی به شمار میروند. از سوی دیگر افرادی که بستگان همخونشان دچار اختلالات شخصیتی، اضطراب یا افسردگی باشند، بهاحتمال زیاد به اختلال شخصیت وسواسیجبری مبتلا میشوند.
ترومای (ضربهی روحی) دوران کودکی
در پژوهشی مشخص شده است که بین تروماهای دوران کودکی مانند کودکآزاری و بروز اختلالات شخصیتی رابطهای وجود دارد.
اختلال شخصیت وسواسیجبری چگونه تشخیص داده میشود؟
تشخیص این اختلال دشوار است، زیرا بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیتی فکر نمیکنند که رفتار یا شیوهی تفکرشان مشکلی داشته باشد و درخواست کمکشان اغلب برای درمان خود این اختلال نیست، بلکه بهدلیل اضطراب یا افسردگی ناشی از مشکلاتی است که اختلال شخصیتشان ایجاد کرده است، مانند ازدستدادن شغل یا برهمخوردن روابطشان.
هرگاه کارشناس سلامت روان، یعنی روانشناس یا روانپزشک، شک کند که فردی مبتلا به اختلال شخصیت وسواسیجبری است، عمدتاً پرسشهای کلی و جامعی میپرسد که حالت خصومتآمیز و تدافعی ایجاد نکنند، پرسشهایی که این موارد را ابهامزدایی کنند:
- روابط؛
- سابقهی کاری؛
- واقعیتآزمایی؛
- کنترل عواطف و رفتارها.
از آنجا که ممکن است فردِ مشکوک به این اختلال به رفتارهای خود آگاهی نداشته باشد، کارشناسان سلامت روان اغلب با اعضای خانواده و دوستان وی همکاری میکنند تا دربارهی رفتارها و سوابق ایشان اطلاعات بیشتری جمعآوری کنند.
متخصصان حوزهی سلامت روان تشخیص این اختلال را بر مبنای معیارهای این بیماری در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی انجمن روانپزشکی آمریکا انجام میدهند. برای تشخیص این اختلال فرد باید الگوی پایدار مشغولیت فکری در موارد زیر را داشته باشد:
- نظم؛
- کمال گرایی؛
- کنترل خود، دیگران و موقعیتها.
این الگو با چهار نمونه از رفتارها یا نمونههای بیشتری توصیف میشود که در بخش علائم، فهرست شدهاند.
اختلال شخصیت وسواسیجبری چگونه درمان میشود؟
در بیشتر موارد، افراد مبتلا به این اختلال باور ندارند که رفتارهایشان مشکلساز است، اما اگر مسئلهی دیگری باعث پریشانی ایشان شود، ممکن است درخواست کمک کنند.
معمولاً رواندرمانی (گفتوگودرمانی) اولین درمان برگزیده برای اختلالات شخصیتی است. این روش درمان به فرد کمک میکند تا انگیزهها و ترسهای همبسته با افکار و رفتارهایش را کشف کند. افزون بر این، افراد میتوانند بیاموزند که بهتر از قبل با دیگران ارتباط برقرار کنند.
دو نوع خاص رواندرمانی که ممکن است برای افراد مبتلا به این اختلال مفید باشند، عبارتاند از:
• رواندرمانی پویشی: این نوع درمان بر ریشههای روانشناختی رنجهای عاطفی تمرکز دارد. فردِ تحتدرمان از طریق دروناندیشی و خودآزمایی، الگوهای رفتاری و روابط مشکلآفرین در زندگیاش را بازبینی میکند تا خودش را بهتر بشناسد و نوع رابطهاش با دیگران و محیط اطرافش را تغییر دهد.
• درمانِ شناختیرفتاری (CBT): این نوع از درمان ساختارمند و هدفگراست. درمانگر یا روانشناس به فرد کمک میکند تا نگاهی دقیقتر به افکار و احساسات خود بیندازد. اینطوری فرد پی میبرد که افکارش چگونه بر اعمالش اثر میگذارند. فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسیجبری بهکمک این روش درمان میتواند افکار و رفتارهای منفی را ترک کند و بیاموزد که عادتها و الگوهای فکری سالمتری را در خود پرورش دهد.
در حال حاضر دارویی برای درمان اختلالات شخصیتی وجود ندارد، اما افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسیجبری میتوانند از داروهایی که مخصوص درمان افسردگی و اضطراباند، استفاده کنند. درمان این اختلالات باعث میشود که درمان اختلال شخصیت وسواسیجبری راحتتر شود.
آیا میتوان از اختلال شخصیت وسواسیجبری پیشگیری کرد؟
نمیتوان از این اختلال پیشگیری کرد، اما میتوان بسیاری از مشکلات مربوط به آن را با درمان کاهش داد. اگر فرد بهمحض بروز علائم در پی درمان باشد، میتواند احتمال نابودی زندگی شخصی، خانوادگی و روابط دوستانهاش را کاهش دهد. همچنین در سایت clevelandclinic نیز روش های دیگری برای کنترل این اختلال معرفی شده است.
سخن پایانی درمان وسواس فکری کمال گرایی
این مقاله دربارهی یکی از شایعترین انواع اختلالات شخصیتی است. با توجه به اینکه این اختلال اغلب در سنین جوانی بروز میکند و معمولاً خود فرد از ابتلا به آن ناآگاه است، آگاهی خانواده و اطرافیان برای بهبود سلامت روان فرد مبتلا بسیار مفید است و آیندهی شغلی و خانوادگی وی را نجات میدهد. با توجه به آنچه مطالعه کردید، اگر خود شما یا یکی از عزیزانتان درگیر چنین اختلالی هستید، توصیه میشود که هرچه سریعتر برای درمان تخصصی اقدام کنید. مطالعه نیز یکی از روشهای مفید و اثربخش برای افزایش آگاهی و بهبود کیفیت زندگی است، بهویژه وقتی کتابهای مناسب را برای مطالعه انتخاب کنیم. پیشنهاد میکنیم این سه کتاب عالی را که با موضوع کمال گرایی مرتبطاند، در فهرست مطالعهی خود قرار دهید.
کمالگرای مضطرب |
وابی سابی
|
زندگی خود را دوباره بیافرینید |