طرحوارهدرمانی راهکاری نوین برای کمک به مراجعانی است که درمانِ شناختیرفتاری برایشان ثمربخش نبوده است. این روش با هدفِ کاهش علائم و ارتقای کیفیت زندگی به مراجعان برای مقابله با مشکلات روانی یاری میرساند. طرحواره درمانی بر پایهی ایده درمانِ «طرحوارههای ناسازگار اولیه» بنا شده است. این طرحوارهها که در دوران کودکی شکل میگیرند، نقش مهمی در شکلدهیِ الگوهای فکری ما در بزرگسالی و احتمال ابتلا به اختلالات روانی ایفا میکنند. این مقاله مجموعهای از تکنیکها، کاربرگها و ابزارهایِ کارآمد را معرفی میکند که در مسیرِ بهبودی، پرورش و رشد مراجع، یاریگرِ درمانگر خواهند بود.
طرحوارههای ناسازگار اولیه الگوهای فراگیری در زندگی هستند که بر ادراکات ذهنی، هیجانات، خاطرات، نگرشهای اجتماعی و نحوه تعامل و رفتار فرد تأثیر میگذارند. این الگوها در کتاب «زندگی خود را دوباره بیافرینید»، «تلههای زندگی» نام گرفتهاند و اینطور توصیف شدهاند:
واژهی تخصصی برای تلهی زندگی، «طرحواره» است. مفهوم طرحواره از روانشناسیِ شناختی نشئت گرفته است. طرحوارهها عقاید عمیقاً ریشهداری دربارهی خودمان و دنیا هستند که در سالهای اول زندگی فراگرفته شدهاند. این طرحوارهها مبنای درک ما از خودمان هستند. دستبرداشتن از باورمان به یک طرحواره، بهمعنای صرفنظرکردن از اطمینان خاطری است که از دانستنِ کیستی خود و چیستی دنیا حاصل کردهایم؛ بنابراین به آن میچسبیم؛ حتی زمانی که به ما آسیب میزند. این باورهای سالهای ابتدایی زندگی به ما حس پیشبینیکردن و اطمینان خاطر میدهند؛ حسی که برایمان خوشایند و آشناست. بهطور غریبی به ما احساس درخانهبودن میدهند. به این دلیل، روانشناسانِ شناختی بر این باورند که طرحوارهها، یا تلههای زندگی، بهسختی قابلتغییرند.
بر اساس نظریه طرحواره درمانی، این طرحوارهها معمولا در اوایل دوران کودکی و در واکنش به رویدادهای آسیبزا و ناخوشایند شکل میگیرند و شامل مؤلفههای روانشناختی و هیجانی هستند و در طول زندگی، ادراک و تجربیات روانی ما را شکل میدهند.
طرحواره درمانی با هدف افزایش آگاهیِ روانشناختیِ مراجعان و کمک به آنها برای کنترل تفکر و رفتار طراحی شده است. این فرآیند شامل دو گام کلیدی است:
- اصلاح طرحوارههای ناسازگار اولیه؛
- برآوردن نیازهای هیجانی اصلی که تأمین نشدهاند.
طرحواره درمانی با ارائه مجموعهای از مداخلات به مراجعان در بهبود و دگرگونی طرحوارههای فعال (الگوهای رفتاری ناشی از طرحوارهها) کمک میکند. این مداخلات در سه حوزه اصلی دستهبندی میشوند:
- مداخلات شناختی؛
- مداخلات هیجانمحور؛
- مداخلات رفتاری.
برخی از این ابزارها و تکنیکها در این بخش معرفی شدهاند:
آنچه در این مقاله میخوانید
۱. مفهومپردازی موردی
درمانگر در ابتدای درمان برای درک عمیقتر مشکلات مراجع این راهکار را به کار میگیرد که شامل موارد زیر است:
- شناسایی علائم و مشکلات مراجع؛
- بررسی الگوهای بینفردی؛
- تحلیل هیجانات مشکلساز.
آرنتس و جیکوب در پژوهش خود به اهمیت مفهومپردازی موردی در درمان اشاره میکنند. آنها معتقدند که درک و تحلیل شرایط مراجع به درمانگر کمک میکند تا عوامل محرک مشکلات مراجع را شناسایی کند، سازوکارهای مقابلهای موجود را بررسی کند و آگاهی خود درباره چگونگی حل چنین مشکلاتی را افزایش دهد.
۲. تکنیکها و مداخلات شناختی
طبق پژوهش آرنتس و جیکوب، مداخلات شناختی برای ارزیابی صحت طرحوارهها و حالتهای طرحواره به کار میروند. در این مداخلات معمولا درباره جوانب مثبت و منفی رفتار مراجع بحث میشود که سازوکارهای مقابلهای را نیز در بر میگیرند. سازوکارهای مقابلهای عبارتاند از جبران افراطی، اجتناب و تسلیم.
سایر مراحل عبارتاند از:
- جمعآوری اطلاعات؛
- چهارچوببندی و برچسبزنی مجدد؛
- فلشکارتهای (کارتهای آموزشی) طرحواره؛
- دفترچههای ثبت روزانه؛
- گفتوگوهای طرحواره.
۳. تکنیک گفتوگوی صندلی
تکنیک گفتگوی صندلی یکی از مداخلات هیجانمحور در طرحواره درمانی است که به مراجعان در ابراز خشم و غم و تمرکز بر نیازها و اهدافشان کمک میکند.
آرنتس و جیکوب در پژوهش خود اشاره میکنند که در صورت موفقیت این تکنیک، خودپنداره مراجعان تغییر خواهد کرد و به خود دیدگاه مثبتتری پیدا میکنند. این روند طرحواره درمانی که کار با صندلی هم نامیده میشود، بسیار ارزشمند است.
در تکنیک گفتوگوی صندلی، صندلیها نمایانگر جنبههای مختلف وجود مراجع هستند. بر اساس پژوهش یانگ و همکاران، در این تکنیک به مراجعان کمک میشود تا با احساسات خود بهویژه خشم بهشیوه سالمی درگیر شوند. در این تکنیک دو صندلیِ خالی نمایانگر دو حالتِ طرحواره مختلف هستند. بهطور مثال یک صندلی نمایانگر کودک خشمگین و صندلی دیگر نمایانگر والد تنبیهکننده است.
۴. تکنیک تصویرسازی هدایتشده
این تکنیک رویکردی عملی برای ارزیابی و مداخله در طرحواره درمانی است.
طبق پژوهش یانگ و همکاران، تصویرسازیِ تشخیصی به مراجع کمک میکند تا به اعماق ذهن خود سفر کند و ریشههای مشکلات هیجانی، الگوهای رفتاری و تفکر ناسازگار فعلی خود را درک کند.
بر اساس پژوهش آرنتس و جیکوب، با کمک تصویرسازی میتوان:
- به تجربیات گذشته دوران کودکی دسترسی پیدا کرد؛
- بر موقعیتهای حال و آینده تمرکز کرد؛
- احساسات منفی را با احساسات مثبت جایگزین کرد.
در حین تصویرسازی، طرحوارهها و حالتهای طرحواره از طریق درگیری عمیق با هیجانات فعلی و خاطرات زندگینامهای که مبنای شکلگیری آنهاست، فعال میشوند. هر ضربه روحی دوباره بازنویسی و تجسم میشود تا نیازهای کودک آسیبدیده برآورده شود.
۵. تکنیکهای مداخله رفتاری
با استناد به پژوهش آرنتس و جیکوب، تکنیکهای رفتاردرمانی برای تغییر الگوهای رفتاری و دستیابی به نتایج جدید به کار میروند. درمانگران در طرحوارهدرمانی از ابزارها و تکنیکهای مختلفی مانند تکالیف رفتاری، فلشکارتها، پاداش دادن به رفتارهای سازگار و تمرین رفتارهای سازگار در فرایند تصویرسازی یا نقش آفرینی استفاده میکنند.
۶. تکنیک مواجهه همدلانه
این تکنیک نقشی حیاتی در طرحوارهدرمانیِ موفق ایفا میکند. طبق پژوهش آرنتس و جیکوب، در این تکنیک مراجع در چهارچوب رابطه درمانی، همدلانه با الگوهای بینفردی خود مواجه میشود. درمانگر وظیفهای حساس و دشوار بر عهده دارد. او با به چالش کشیدن مراجع درباره رفتارها و شناختهای ناسازگار و آشکارسازی ماهیت خودویرانگرشان، به او برای تغییر کمک میکند.
۷. تکنیک بازوالدینی محدود
تکنیک بازوالدینی محدود در طرحوارهدرمانی به این معناست که درمانگر (با رعایت چهارچوبهای حرفهای) نقش حمایتی و پرورشدهنده را برای مراجع ایفا میکند تا به او برای شناسایی، ابراز، تأیید و برآورده شدن نیازهایش کمک کند.
مثلا بر اساس پژوهش آرنتس و جیکوب، ممکن است لازم باشد که درمانگر برای بیمارانی که از اختلالات هیجانی شدید رنج میبرند، نقش نگاره دلبستگی (فردی برای دلبستگی) را ایفا کند. بهاینترتیب با ارائه حمایت عاطفی محدود زمینه آغاز بهبودی را فراهم میکند.
دفترچههای تمرین و کاربرگهای طرحواره درمانی
این روش درمانی به مراجعان کمک میکند تا:
- نیازهای هیجانی بنیادین خود را برآورده سازند؛
- کنترل آگاهانهای بر طرحوارههایشان پیدا کنند؛
- به عوامل محرک مؤثرتر پاسخ دهند.
درک فرایند طرحوارهدرمانی، بهویژه اصطلاحات و تعاریف آن، برای مراجعان ضروری است. این کار باید پیش از شروع رواندرمانی و ارائه کاربرگها به مراجع انجام شود. بهبودی طرحواره در طرحوارهدرمانی امری ضروری است، اما به سادگی امکانپذیر نیست. به همین سبب ابزارها و تکنیکهایی ایجاد شدهاند که برای پیشبرد این روند مفیدند.
۱. بررسی حالتهای ناسازگار
در مرحله تحلیل درمان، درک حالتهای ناسازگاری که مراجع تجربه میکند بسیار مهم است.
۲. دفترچه ثبت محرکهای طرحواره و تحلیل حالتها
پس از آشنایی مراجع با مفاهیم بنیادین طرحوارهدرمانی، از «دفترچه ثبت محرکهای طرحواره و تحلیل حالتها» برای موارد زیر استفاده میشود:
- ثبت و تحلیل محرکهای طرحواره؛
- شناسایی طرحوارههای فعال.
تکمیل این دفترچهای و بررسی پاسخها در جلسه درمانی، سبب افزایش آگاهیِ روانشناختیِ مراجع به محرکها، طرحوارهها و پاسخهای جایگزین میشود.
۳. تغییر الگوی رفتاری
وقتی درمانگر تشخیص دهد که مراجع آمادگی لازم را پیدا کرده است، تمرکز درمان بر تغییر الگوهای رفتاری ناسازگار معطوف خواهد شد. در این مرحله، انتظار میرود که مراجع بتواند به شرح زیر عمل کند:
- برچسب زدن (شناسایی) طرحوارههای ناسازگار اولیه خود؛
- آگاهی از زمان فعال شدن این طرحوارهها؛
- آگاهی از ریشههای این طرحوارهها در دوران کودکی؛
- چگونگی غلبه بر این طرحوارهها با استفاده از «حالت بالغ سالم» خود.
حالت بالغ سالم معمولا در افرادی فعال است که دارای سلامت روان هستند (افرادی که نیازهای هیجانی بنیادین آنها برآورده شده است) و میتواند حالتهای ناسازگار را تعدیل و ترمیم کند.
با استفاده از «کاربرگ تغییر الگوی رفتاری» به مراجع کمک کنید تا بر موقعیتهایی تمرکز کند که فکر میکند باعث ناراحتیاش میشوند. میتوان این کار را بر اساس تجربههای قبلی انجام داد. مراجع میتواند امتیازهای ناراحتی موردانتظارش را با امتیازهای ناراحتی واقعی مقایسه کند و از «حالت بزرگسال سالم» خود برای برقراری گفتوگوی مثبت استفاده کند.
۴. بررسی حالتهای مقابلهای
ما اغلب ناخودآگاه از سه سبک مقابلهای ناسازگار (گاهی اوقات همزمان از چند سبک) استفاده میکنیم:
- جبران افراطی: در این سبک مقابلهای، فرد با طرحواره مبارزه میکند و رفتار، احساس و تفکری کاملاً مخالف آن را در پیش میگیرد.
- اجتناب: فرد زندگی خود را بهگونهای سازماندهی میکند که هرگز با محرکهای طرحواره مواجه نشود و بهاینترتیب مانع فعال شدن آن میشود.
- تسلیم: فرد بهجای مبارزه یا اجتناب، تسلیم طرحواره میشود.
اما در حقیقت هرکدام از این سبکهای مقابلهای ما را در اسارت طرحوارههایمان نگه میدارند. با شناخت واکنشهای مقابلهای خود میتوانیم آنها را جایگزین و بر گذشته غلبه کنیم و به سمت زندگیای که برایمان رضایتبخشتر است، گام برداریم.
پس از آشنایی مراجع با حالتهای مقابلهای خود، میتوان از «کاربرگ بررسی حالتهای مقابلهای» برای ثبت موارد زیر استفاده کرد:
- زمان روی دادن حالتهای مقابلهای؛
- نیازهای هیجانی زمینهای که باعث فعال شدن این حالتها میشوند؛
- نشانههای هشداردهنده اولیه فعال شدن حالتهای مقابلهای.
۵. دفترچه ثبت طرحواره
دفترچه ثبت طرحواره شبیه به فلشکارتهای طرحواره است، اما کمی پیشرفتهتر. این دفترچه در مراحل بعدی درمان، زمانی که مراجع با اصطلاحات درمانی آشناتر شده است، کاربرد بیشتری دارد. کاربرگ دفترچه ثبت طرحواره این موارد را در بر میگیرد:
- وقایع محرک
- هیجانات
- افکار
- رفتارهای فعلی
- طرحوارهها
- دیدگاههای سالم
- نگرانیهای واقعگرایانه
- واکنشهای افراطی
- رفتارهای سالم
درمانگر از مراجع میخواهد دفترچهی ثبت طرحواره را همیشه همراه داشته باشد و هرگاه طرحوارهای در او فعال میشود، آن را ثبت کند. این دفترچه به مراجع کمک میکند تا بهصورت مستقل (خارج از جلسات درمانی) یا همراه با درمانگر (در جلسات درمانی) موقعیت را بررسی کند و به راهحلی مناسب برسد. در مقاله طرحواره درمانی برای اختلال شخصیت مرزی به صورت کامل این مورد رو بررسی کردیم که پیشنهاد میکنم مطالعه بفرمایید.
استفاده از فلشکارتها
مطالب نوشتاری ابزاری کارآمدی برای ایجاد تغییرات در زندگی روزمره هستند. فلشکارتهای طرحواره هم ابزاری ارزشمند برای خلاصه کردن تجربیات روزمره بیماران بر اساس حالتهای طرحواره و پیامدهای شناختی و هیجانی آنهاست. برای شناسایی و بهکارگیری شیوههای مقابله و رفتار کارآمدتر، فلشکارتهای طرحواره را همراه با مراجع خود تکمیل کنید. مراجعان میتوانند هنگام آمادگی برای رویداد یا موقعیتی بالقوه دشوار، از فلشکارتهای طرحواره بهعنوان ابزاری کمکی استفاده کنند. این کار به آنها کمک میکند تا اهمیت تغییر رفتار و کاهش تمایل به بازگشت به الگوهای رفتاری ناسازگار پیشین را به خود یادآوری کنند. پیشنهاد میکنم مقاله اسکیما تراپی چیست؟ را نیز مطالعه بفرمایید.
چکیده و سخن پایانی
طرحواره درمانی روش درمانی سادهای نیست. این روش درمانی نیازمند تلاش و کوشش فراوان از سوی هر دو طرف، یعنی درمانگر و مراجع، برای درک الگوهای فعال تفکر، ریشههای آنها و نیازهای هیجانی بنیادین است. پس از اتمام مرحله تحلیل، درمانگر و مراجع فعالانه با هم همکاری میکنند تا طرحوارهها را تغییر دهند و اطمینان حاصل کنند که نیازهای هیجانی بنیادین برآورده شدهاند.
طرحوارههای ناسازگار اولیه صرفا الگوهایی از تفکر هستند، اما نقشی اساسی در شکلگیری و تداوم اختلالات روانی ایفا میکنند. هدف درمان باید یافتن راههایی برای التیام این طرحوارههای ناسازگار، از بین بردن تأثیر خاطرات مرتبط، شناختهای ناسازگار و احساسات بدنی مرتبط با آنها باشد. ابزارها، کاربرگها و تکنیکهای ارائهشده در این مقاله روشهای کاربردی و عملی را برای پیشبرد طرحواره درمانی با مراجع در اختیار درمانگران قرار میدهند که در نهایت منجر به بهبودی، رشد، بازیابی سلامت روان و تعادل جسمانی مراجع خواهند شد.
از شما خواننده عزیز خواهشمندیم که این مقاله را با خانواده و دوستان خود به اشتراک بگذارید تا در افزایش سطح آگاهی جامعه و بهبود سلامت روان جمعی سهیم باشید. همچنین پیشنهاد میکنیم برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این شیوه درمانی کتاب «زندگی خود را دوباره بیافرینید» را بخوانید. در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر میتوان سایت Positivepsychology را بررسی بفرمایید.
معرفی کتاب
زندگی خود را دوباره بیافرینید |
||