بااینحال، اگر واقعاً همانطور که میگویند، «جنگی بر سر توجه ما وجود دارد»، خودمان در کدام جبهه قرار داریم؟ الیور برکمن نویسندهی کتاب چهارهزار هفته در این مقاله به این مسئله میپردازد.[/vc_column_text][/vc_column][vc_column width=”1/3″][vc_single_image image=”17477″ img_size=”120×120″ alignment=”center”][vc_column_text]
نوشتهی الیور برکمن
ترجمهی نهال سهیلیفر
از وبسایت الیور برکمن
در سال های اخیر بحث و گمانها درمورد حواس پرتی، مخصوصاً حواس پرتی دیجیتال، بسیار تغییر کرده است. قبلاً، بیشترِ مردم موضوع مقاومت در برابر حواس پرتی را موضوعی مرتبط با اراده میدانستند، مرتبط با تمرین دادن مغز برای بهتر تمرکز و تنظیم قانون برای زمان چک کردن موبایل و… و باور عموم بر این بود که اگر در این کارها شکست بخورید، یک بدبخت بیانضباط هستید.
اما حالا بیشترمان یادگرفتهایم که سیستم توجه چطور کار میکند و بهخاطر همین به همهچیز دید متفاوتی داریم. حالا صنعت جهانی گستردهای برای پرتکردن حواس ما به وجود آمده، چون توجه ما تنها منبعی است که میتوانند از آن بهرهبرداری کنند. مبارزهی منصفانهای هم نیست. هر بار که روی لینک سایت یا آیکون شبکهی اجتماعیای کلیک میکنید، به قول تریستان هریس از منتقدان تکنولوژی، «هزاران نفر آنسوی صفحهی نمایش» حقوق گرفتهاند که شما را توی آن سایت یا برنامه نگه دارند. با این اوصاف تعجبی ندارد که ارادهی ناچیز شما توان مقاومت نداشته باشد.
اینها همه درست است، اما…
مشکل این چارچوببندی این است که حواس پرتی را جنگی بین فرد و نیروهای شرور بیرونی توصیف میکند: شما سرتان به کار خودتان است، میخواهید روی کار یا خانوادهتان تمرکز کنید، که یکدفعه مارک زاکربرگ و شبکههای اجتماعی شیطانیاش میآیند تا شما را علیرغم میل باطنیتان فریب دهند و بهسمت خود بکشانند. به نظر من، این سناریو نکتهی مهمی را درمورد تجربهی حواس پرتی نادیده میگیرد: جلب شدن توجه شما به این پلتفرمها برخلاف میلتان نیست، بلکه با میل خودتان تسلیم آنها میشوید. وقتی با یک وظیفهی کاری چالشبرانگیز روبهرو هستید یا حوصلهتان از بچهداری سر رفته، صفحههای شبکههای اجتماعی را در گوشیتان بالا و پایین میکنید و این خودش راه فراری است که برایتان اندکی آسودگی به ارمغان میآورد.
اگر آنطور که اغلب به ما گفته میشود «جنگی بر سر توجه» وجود داشته باشد، بیشتر اوقات نقش ما همدستی با دشمن است.
در نگاه اول واقعاً عجیب به نظر میرسد: چرا انجام کاری که برایتان اهمیت دارد آنقدر احساس ناخوشایندی دارد که ترجیح میدهید دنبال چیزی برای پرتکردن حواستان باشید، آن هم چیزی که برایتان اهمیتی ندارد؟ پاسخ کلی این است: شما درحال فرار از یک تجربهی احساسی آزاردهندهاید، چیزی که به شما یادآوری میکند انسانی محدود و فانی هستید.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row pix_particles_check=””][vc_column][vc_column_text css=”.vc_custom_1666360679939{margin-top: 1px !important;margin-right: 1px !important;margin-bottom: 1px !important;margin-left: 1px !important;border-top-width: 1px !important;border-right-width: 1px !important;border-bottom-width: 1px !important;border-left-width: 1px !important;padding-top: 40px !important;padding-right: 40px !important;padding-bottom: 40px !important;padding-left: 40px !important;background-color: #fff9ea !important;border-left-style: dashed !important;border-right-style: dashed !important;border-top-style: dashed !important;border-bottom-style: dashed !important;}”]هر گاه تسلیم حواس پرتیها شویم، داریم تلاش میکنیم با کرانمندیمان مواجه نشویم، با این مصیبت انسانبودن که زمان محدودی داریم و، بهخصوص موقع حواس پرتی، سلطهی محدودی که بر آن زمان داریم. پس تعجب ندارد که دنبال حواس پرتیهای آنلاین میرویم، چون احساس میکنیم اینترنت محدودیت و پایانی ندارد. اینترنت جایی است که در آن میتوانید از اتفاقاتی که آنسوی کرهی خاکی میافتند در لحظه باخبر شوید، خود را هر طور دوست دارید نشان دهید، در بینهایت وبسایت و صفحات خبری بچرخید و، به قول جیمز دوستربرگِ منتقد، در «سرزمینی که فضا معنایی ندارد و زمان به اکنون بیپایانی تبدیل میشود» سرگردان شوید. درست است که وقتکشی در اینترنت این روزها چندان سرگرمکننده نیست، اما لازم هم نیست که سرگرمکننده باشد. برای تسکین درد کرانمندی فقط باید به شما حس نامحدودبودن بدهد.
-بخشی از کتاب چهارهزار هفته
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row pix_particles_check=””][vc_column][vc_column_text]انجام یک کار هدفدار انرژی زیادی از شما میگیرد و باعث میشود با قابلیتهایتان و حدود آنها به مشکل بخورید. گفتوگوهای دشوار به این دلیل دشوارند که نمیتوانید روی چگونگی پیشرفتنشان کنترلی داشته باشید.. هرموقع آرزو کنید که ای کاش اتفاق دیگری جریان داشت غیر از اتفاقی که هماکنون در جریان است، درحالیکه کاری هم از دستتان از این بابت برنمیآید، کسل شدهاید. در تمام این موارد، مری الیور این اشتیاق درونی برای حواس پرتی را «مزاحم صمیمی» توصیف میکند؛ «آن خودِ درون خود که پشت در پنجه میکشد و زوزه میکشد» و به ما زندگی آسانتری وعده میدهد اگر که فقط بتوانیم تمرکز خود را از کارهای دشوار و معنادار به هر چیز حواسپرتکن دیگری جلب کنیم که به اندازهی یک زبانهی مرورگر با ما فاصله دارد. مارک زاکربرگ صرفاً راهی زیرکانه پیدا کرده تا از مواقعی که این کار را انجام میدهید بهره ببرد.
به همیندلیل است که به نظر میرسد اکثر ترفندهای ضدحواس پرتی (برنامههای مسدودکنندهی وب، هدفونهای حذفکنندهی نویز، قوانین شخصی و…) هیچوقت جواب نمیدهند. این راهکارها شما را از دسترسی بهجاهایی که معمولاً برای رهایی از ناراحتی عاطفی به آنجا میروید محروم میکنند، اما به ناراحتی رسیدگی نمیکنند. البته کاملاً هم بیفایده نیستند. اما اگر نمیتوانید این حقیقت را تحمل کنید که فعالیتی باعث اذیت شدنتان میشود، بستن توییتر راهحل این مشکل نخواهد بود. بهجای چککردن توییتر، میروید سراغ یک کار دیگر (از پنجره به بیرون خیره میشوید، میروید خوراکی بخورید و…) تا به هر قیمتی که شده از اتفاق ناخوشایندی که در جریان است اجتناب کنید.
انتظار نداشته باشید کار آسانی باشد
تمام اینها به راهحلی اساسیتر برای حواس پرتی اشاره میکنند؛ راهحلی که فوقالعاده است، اما اصلاً آسان نیست: انتظار نداشته باشید چیزهای سخت، مهم و معنادار مدام احساس راحتی و خوشایندی داشته باشند.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row pix_particles_check=””][vc_column][vc_column_text css=”.vc_custom_1666360833417{margin-top: 1px !important;margin-right: 1px !important;margin-bottom: 1px !important;margin-left: 1px !important;border-top-width: 1px !important;border-right-width: 1px !important;border-bottom-width: 1px !important;border-left-width: 1px !important;padding-top: 40px !important;padding-right: 40px !important;padding-bottom: 40px !important;padding-left: 40px !important;background-color: #fff9ea !important;border-left-style: dashed !important;border-right-style: dashed !important;border-top-style: dashed !important;border-bottom-style: dashed !important;}”]ای کاش میتوانستم راز ریشهکنکردن میل به حواس پرتی را فاش کنم؛ اما حقیقتش گمان میکنم چنین راهی اصلاً وجود ندارد. مؤثرترین راه ریشهکنکردن حواس پرتی فقط دستبرداشتن از انتظارات بیجا است: بپذیریم که این ناخوشایندی حسی است که همهی انسانهای کرانمند هنگام انجامدادن کارهای مهم و ضروری، که مجبورمان میکنند با محدودیتهایمان در زندگی روبهرو شویم، احساس میکنند. همین پذیرفتن نبودِ راهحل خودش راهحل است.
-بخشی از کتاب چهارهزار هفته
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row pix_particles_check=””][vc_column][vc_column_text]این احتمال را درنظر بگیرید که اذیتشدنهای جزئی (دلشوره داشتن، احساس دشواری کردن، لحظههای کسالتبار) شاید بهای انجام کاری باشند که برایتان اهمیت دارد. و منظورم واقعاً اذیتشدنی جزئی است. من خودم مدام از اینکه آستانهی تحملم چقدر پایین است شگفتزده میشوم، از اینکه چطور کمی احساس به چالش کشیده شدن یا خستگی یا کسالت، حین انجام کاری که واقعاً دلم میخواهد انجام دهم، برایم کافی است تا مشتاقانه بپرم و یک ساعت در شبکههای اجتماعی بچرخم. از سوی دیگر، اذیتشدن شدید ممکن است نشانهی این باشد که درگیر یا مشغول انجام کار اشتباهی هستید.
هرموقع یادم میآید که تمایل به حواس پرتی را میتوان فقط نظاره کرد، بدون اینکه اقدامی برای آن انجام داد، تأثیری جادویی را مشاهده میکنم: «اِ، درسته! حالا یادم اومد! انجامدادن کارهای مهم بعضی وقتها سخته!» معلوم است که سخت است. چنین چیزی نباید چندان مایهی تعجب باشد.
و البته که نباید به چشم مشکل دیده شود.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row pix_particles_check=””][vc_column][vc_column_text]
کتاب چهارهزار هفته
برخلاف سایر کتابهای مدیریت زمان، هدف کتاب چهارهزار هفته ارائهی مشتی ترفند و شیوه برای مدیریت زمان نیست. الیور برکمن که خودش در گذشته خورهی بهرهوری بوده، این کتاب را با این باور نوشته که مدیریت زمانی که ما میشناسیم متأسفانه به طرز افتضاحی شکست خورده است و باید دست از وانمودکردن و تکذیب این موضوع برداریم. او در این اثر جذاب، تأملبرانگیز و البته با کمی چاشنی طنز به ما کمک میکند از این تقلای پراضطراب و مأیوسانه در برابر محدودیت زمان دست برداریم و این چهار هزار هفته کوتاه عمرمان که تنها فرصت ما برای زندگیکردن است را صرف انسانها و کارهایی کنیم که برایمان ارزشمند و مهم هستند تا زندگی معنادارتری را تجربه کنیم.
این کتاب آگاهیبخش را میتوانید از طریق لینک زیر یا کتابفروشیهای معتبر تهیه کنید.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row pix_particles_check=””][vc_column][vc_cta h2=”” add_button=”left” btn_title=”خرید کتاب” btn_style=”3d” btn_color=”mulled-wine” btn_size=”lg” btn_align=”center” btn_custom_onclick=”true” btn_link=”url:https%3A%2F%2Fmilkan.ir%2Fshop%2F%25da%2586%25d9%2587%25d8%25a7%25d8%25b1-%25d9%2587%25d8%25b2%25d8%25a7%25d8%25b1-%25d9%2587%25d9%2581%25d8%25aa%25d9%2587%2F|title:%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%20%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%20%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87%3A%20%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA%20%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C%20%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7″ css=”.vc_custom_1666361900034{background-image: url(https://milkan.ir/wp-content/uploads/2022/10/کال-تو-اکشن-چهارهزار-هفته-copy.jpg?id=17722) !important;background-position: center !important;background-repeat: no-repeat !important;background-size: contain !important;}”]
[/vc_cta][/vc_column][/vc_row]
من تا میانه این مقاله را خواندم ولی مقاله مفیدی بود
باید ابتدای هر مقاله ای که میذارید یه خلاصه نکته وار به صورت موردی بگنجانید و سپس خلاصه ای جمله وار از آن نکات
و بعد مقاله را بذارید
اینطوری کم حوصله هایی مثل خودم راحت تر ترغیب میشن مقالات را مطالعه کنند
مقاله ی درجه یککک، بسیار عالی ، من طرفدار نشر میلکان هستم و خوندن این مقاله عالی پر از مطلب عالی انرژی خوبی بهم داد.